نسخه الکترونیکی کتاب اعترافات مارکوس هاچینز، هکری که اینترنت را نجات داد
دستگیری پس از نجات دنیا
مارکوس هاچینز حدود ساعت ۷ صبحِ یکی از چهارشنبههای آرامِ آگوستِ ۲۰۱۷ عمارتی بزرگ در لاسوگاس را ترک کرد. حدود ده روز در این عمارت بساط مهمانی و پایکوبی برقرار بود. هاچینز هکری ۲۳ ساله بلندقامت و لاغراندام با موهای قهوهای بود. برای دریافت سفارش ساندویچی که راننده خودروی اوبِر برایش آورده بود، از عمارت خارج شد. وقتی با پای برهنه و تیشرت و شلوار جین جلوی در عمارت ایستاده بود، متوجه خودروی شاسیبلند مشکی شد که در خیابان پارک کرده بود. این خودرو شباهت زیادی به خودروهای اف بی آی داشت. مدتی به خودرو خیره شد. ذهنش به دلیل خوشگذرانی شب قبل، خوب کار نمیکرد. برای یک لحظه با خود اندیشید آیا همهچیز به پایان رسیده؟...
زوال
چهارده سال پیش، مدتها قبل از اینکه هاچینز بهعنوان قهرمان یا تبهکار شناخته شود، جانِت و دزموند، مادر و پدر وی، در خانهای سنگی واقع در گاوداری دورافتادهای در جزیره دِوُن (Devon)، منزل گزیدند. این مکان فقط چند دقیقه از ساحل غربی انگلستان دورتر بود. جانت، پرستاری زاده اسکاتلند بود و پدرش مردی جامائیکایی بود که برای شهرداری کار میکرد. دزموند در زمان اولین ملاقات با جانت در سال ۱۹۸۶، برای آتشنشانی کار میکرد. آنها از براکنِل (Bracknell)، شهری در ۳۰ کیلومتری لندن، به دنبال جایی آرام برای زندگی مارکوس ۹ ساله و برادر ۷ سالهاش میگشتند...
واناکرای از راه میرسد
حدود ظهر روز دوازدهم سال ۲۰۱۷، هاچینز در تعطیلات بهسر میبرد و هنری جونز (Henry Jones) ۳۰۰ کیلومتر دورتر، در اتاق فناوری بیمارستان سلطنتی لندن میان چندین رایانه نشسته بود. جونز متوجه شد که یک جای کار میلنگد. جونز در حالیکه ناهارش را در کافهتریا بیمارستان میخورد، میخواست ایمیلهایش را بررسی کند، اما متوجه شد که سرویس ایمیل از دسترس خارج است. در آن زمان بسیاری از رایانههای بیمارستان سلطنتی انگلستان با ویندوز اکسپی، کار میکردند. این سیستمعامل مثل دیگر رایانههای بیمارستان چیزی بیشتر از ۲۰ سال عمر داشت. به همین دلیل ایجاد اختلال در شبکه بیمارستان امری عادی بود...
نویسنده: Andy Greenberg
مترجم: محمد کاملان
فهرست:
- دستگیری پس از نجات دنیا
- زوال
- توسعه بدافزار
- جبران
- واناکرای از راه میرسد
- مکافات عمل
- قضاوت