رشد پایدار در مقابل پذیرفتن خطرات احتمالی
کسبوکارهای سنتی از همان ابتدا درآمدزا هستند، چون تجربه کافی را در جلب اولین مشتریان به دست میآورند. از سوی دیگر، بنیانگذاران استارتآپها در ابتدا روی رشد کسبوکار تمرکز میکنند و میخواهند تا حد امکان مشتریان بیشتری را جذب کنند، به همین دلیل، محصولات جدیدی را به بازار عرضه میکنند. بنابراین ممکن است مدت زیادی طول بکشد تا یک استارتآپ به مرحله سوددهی برسد. در روش کسبوکار سنتی، تمام مشتریان حائز اهمیت هستند و تمرکز اصلی بیشتر روی راضی نگاه داشتن مشتریان فعلی و بعد جذب مشتریان جدید است. از سوی دیگر یک استارتآپ بهطورمعمول این مراحل را طی میکند:
1. یافتن راهحل برای مشکلی که ممکن است از سوی مخاطبان هدف آینده تجربه شود.
2. ایجاد MVP ( حداقل محصول قابلعرضه) که موردتوجه کاربران است.
3. رشد و پیشرفت سریع محصول
4. یافتن یک مدل تجاری کاربردی بدون از دست رفتن مشتریان موجود
5. تکمیل این مراحل
فرایند کلی راهاندازی یک استارتآپ شامل خطرات احتمالی زیادی است. شروع کسبوکار را میتوان به لولهکشی یک خانه قدیمی تشبیه کرد. در ابتدا لولههای باریک و پیچدرپیچ هستند و نشتی زیادی دارند، اما در نهایت تمام این لولهها با یک لوله واحد جایگزین میشوند که آب را بهسرعت و به شکل مؤثری انتقال میدهد.
مسیر شناختهشده در مقابل انعطافپذیری و تحقیق
مالکان استارتآپها در واقع یک رویکرد انعطافپذیر و هوشمندانه را ترجیح میدهند. آنها دائم مشغول تحقیق در بازار هستند و با مشتریان بالقوه ارتباط دارند تا پتانسیل تجاری استارتآپ خود را بیاموزند. در نتیجه، بازار بهطور فعال زیر نظر تیم طراحی محصول یا خدمات شرکت قرار دارد. اگر روند بازار تغییر کند، مالکان استارتآپها باید با آن تغییرات سازگار شوند و بهسرعت استراتژی خود را تغییر دهند.
خود راهاندازی در مقابل جمعآوری و جذب سرمایه
کسبوکارهای سنتی اغلب توسط بنیانگذارانشان تامین مالی میشوند؛ برای مثال میتوانند سرمایه اولیه را از طریق وام تامین کنند، درحالیکه استارتآپها سرمایه خود را پس از راهاندازی کسبوکار از سوی سرمایهگذاران دریافت میکنند. پس مهم است بدانید که برای راهاندازی یک کسبوکار چه میزان سرمایه نیاز دارید.
مدل تجاری اثباتشده در مقابل ابداعات و فناوری
یک کسبوکار کوچک میتواند شامل یک بقالی محلی، کافیشاپ یا خدمات و محصولات آرایشی باشد. استارتآپها بر مبنای فناوری هستند؛ آنها محصولات و خدمات نوآورانهای را ارائه میدهند که میتوانند زندگی مشتریانشان را به سمت بهتر شدن پیش ببرند. برای مثال، اوبر فقط یک سرویس تاکسی نیست، بلکه تلاش میکند با استفاده از فناوری روند تاکسی گرفتن را سادهتر، سریعتر، ایمنتر و حتی راحتتر کند.
درآمد در مقابل رشد و پیشرفت
کسبوکارهای سنتی معمولا از یک مدل تجاری اثباتشده استفاده میکنند که سالها قبل امتحانش را پس داده است. در نتیجه، در یک بازار محلی جایگاهی امن و پایدار دارند. از سوی دیگر، استارتآپها کاملا پرمخاطره هستند و طی کار خود یک مدل تجاری را توسعه میدهند و از اشتباههای خود درس میگیرند، پس زمان راهاندازی کسبوکارتان باید به این نکته توجه کنید.
وقتی کسبوکار کوچکی را راهاندازی میکنید، تمرکز اصلی بیشتر روی کسب درآمد و مشتریان موجود در بازار فعلی است که با گذشت زمان بیشتر و بیشتر میشوند. هدف یک استارتآپ، کسب یک بازار جدید و افزایش مخاطبان هدف با جذب مشتریان جدیدتر است. بهطورمعمول، استارتآپها روی یک بازار بزرگ و مقیاسپذیر تمرکز دارند، جایی که میتوانند با ارائه محصول و خدمات خود درآمد کسب کنند، به همین دلیل نسبت به کسبوکارهای قدیمی رشد سریعتری دارند. اغلب اوقات استارتآپها کاربران خود را بههیچوجه موردحمایت قرار نمیدهند یا هیچ طرح رایگان جذابی برای آنان ندارند که این موضوع به رشد و پیشرفت و رقابت در بازار به آنان لطمه میزند.
فرایندها در مقابل مقیاسپذیری
کسبوکارهای سنتی رشد کاملا آرامی دارند، اما بهطور پیوسته ساختار خود را پیدا میکنند. وفور بیش از حد مشتریان میتواند یک کسبوکار کوچک را از توان بیندازند. بهطور متوسط 10 سال طول میکشد تا یک کسبوکار به مرحله ثبات کامل برسد.
از سوی دیگر، یک استارتآپ تجاری روی مقیاسپذیری تمرکز دارد تا بتواند در جایگاه خود رشد و پیشرفت زیادی را تجربه کند و بعد از حدود پنج سال به جایگاه ایدهآل خود برسد. برخی استارتآپها تا زمانی که خودشان تجربه نکرده باشند، مقیاسپذیری را جدی نمیگیرند. راهاندازی یک کسبوکار مقیاسپذیر، کاری کاملاً چالشبرانگیز است.
بازار موجود در مقابل ساختارشکنی
کسبوکارهای سنتی بهطور معمول یا دارای بازار هستند یا حداقل برنامهای در خصوص بازار خود دارند. اما هدف استارتآپها اغلب «ساختارشکنی» در بازارهای موجود از طریق خلق ایدههای جدید و انقلابی یا حتی ایجاد بازارهای کاملاً جدید است. بیشتر استارتآپها مبتنی بر فناوری هستند، بنابراین توسعه بازارهایشان بهمراتب آسانتر است، چون میتوانند از اینترنت برای تبلیغات استفاده کنند و محصولات و خدمات خود را به فروش برسانند.
داستانهایی از موفقیت و ایدههای تجاری
در ادامه میخواهیم مفاهیم راهاندازی استارتآپ و کسبوکار سنتی را با نمونههای الهامبخشی از زندگی واقعی توضیح دهیم. آمازون نمونه خوبی از هر دوی آنهاست و بهعنوان یک کسبوکار سنتی کار خود را که فروش کتابهای کاغذی بود آغاز کرد و جایگاه مناسبی را در بازار به خود اختصاص داد. تنها تفاوت در این بود که این شرکت کتابها را بهصورت آنلاین به فروش میرساند، نه از طریق فروشگاههای سنتی کتاب. برای راهاندازی یک کسبوکار چقدر سرمایه لازم است؟ به سال 1994 برمیگردیم، آمازون در ابتدای کارش هیچ سرمایهگذاری نداشت و با سرمایه خانوادگی اداره میشد. اما در سال 1997، به یک شرکت سهامی تبدیل شد تا بتواند سرمایه بیشتری را جذب کند. طبق گفته Fundable «تا سال 1999، ارزش سرمایه Kleiner Perkins Caufield & Byers در آمازون بیش از 55 درصد بازده داشت.» آمازون 5 سال بعد از راهاندازی یک کسبوکار کوچک به موفقیت دست یافت و اقلام دیگری را به مجموعه خود افزود و با افزودن فناوری به مدل کسبوکار خود توانست به محبوبیت برسد. حالا آمازون بزرگترین خردهفروش آنلاین جهان است که هر کالایی را از لوازمخانگی گرفته تا گجتهای آخرین مدل به فروش میرساند. همچنین این شرکت راهحلهای ابری را برای کسبوکارهای تجارت الکترونیک ارائه میدهد. از دیگر نمونههای موفق میتوان به PayPal اشاره کرد که در حال حاضر یکی از بزرگترین شرکتهای پرداخت اینترنتی است. درست چهار سال پس از آغاز به کار، این شرکت به مبلغ 1.5 میلیارد دلار توسط eBay خریداری شد. پس از آن، پیپال بر اساس یک مدل تجاری رشد کرد و یک طرح کسبوکاری استارتآپی داشت و آن را به یک کسبوکار سنتی تبدیل کرد. شرکت پیپال در ابتدا تمرکزش را روی توسعه خدمات در میان کاربران eBay در آمریکا گذاشت. سپس به توسعه پیپال در سایتهای بینالمللی eBay پرداخت. و سوم اینکه کسبوکار پیپال را ایجاد کرد. بنیانگذار پیپال، ایلان ماسک، هم اکنون یکی از چهرههای تأثیرگذار در جهان فناوری و نوآوری است. او از وجوه حاصله از پیپال در جهت تاسیس تسلا و اسپیس ایکس (Space X) استفاده کرد. این دو شرکت این روزها در صدر اخبار هستند، چون اقدامات انقلابی و پیشرویی را انجام میدهند، پس میتوان از آنها بهعنوان استارتآپهای موفق نام برد. این دو شرکت که با سرمایههایی نزدیک به 7.5 و 20 میلیون دلار آغاز به کار کردند، حالا میلیاردها دلار سرمایه دارند. eBay نمونه فوقالعادهای از یک استارتآپ است که 4 سال پس از راهاندازی به اوج موفقیت رسید. در سال 1994، eBay نخستین سهام (IPO) خود را عرضه کرد. همانطور که در وبسایت رسمی eBay هم اعلامشده، سهام آنان فراتر از انتظاراتشان بالا رفت و طی یک روز به 53.50 دلار رسید. بسیاری از شما ممکن است از اپل بهعنوان یک استارتآپ انقلابی یاد کنید. اما این شرکت هنگام شروع به کار یک کسبوکار سنتی بود، ولی یک استراتژی پیشرو، دقیق و منظم داشت. بهعلاوه، اپل هنوز هم با وجود موفقیتی که دارد یک استارتآپ است، البته با سهم بیشتری از بازار. طبق گزارش ویکی وند، مردم هنوز هم کامپیوترهای رومیزی مک را ترجیح میدهند. بنابراین، حتی شرکتهای خیلی بزرگ هم جا برای رشد و پیشرفت دارند.
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟