برای تمام مشتاقان و علاقمندان به کتابخوانی که در طول زندگی با مطالعه کتابهای ارزشمند خوددرمانی (تلاش برای مقابله با افسردگی، دردهای فیزیکی یا احساسی) بر مشکلات فائق آمدهاند، تعجبی ندارد اگر بگوییم کتابخوانی حال شما را خوب کند. کتابدرمانی (bibliotherapy) به همان تمرین قدیمی تشویق به مطالعه برای دریافت اثرات درمانی اشاره دارد.
اولین بار در سال 1916 مقالهای بهنام کلینیک ادبیات در ماهنامه آتلانتیک منتشر شد که در این مقاله، نویسنده درباره یک موسسه گردآورنده کتاب صحبت میکند که تمرکزش درمان افراد به شیوه کتابدرمانی است. کتابدرمانی واژهای پر معنا و یکی از قدیمیترین راهکارها برای تشویق آحاد جامعه به دریافت اثرات درمانی است.
در آن مقاله، نویسنده از آشنایی خود با کلینیک کتابدرمانی که باگستر در زیرزمین کلیسای خودش آنرا راهاندازی کرده بود سخن میگوید. در این کلینیک او به بیماران خواندن کتابهایی را توصیه میکرد که ارزش درمانی دارند.
باگستر اثرات کتابدرمانی را اینگونه شرح میدهد: «کتابدرمانی علم جدیدی است. کتابها میتوانند همانند داروی محرک، آرامبخش یا خوابآور باشند. نکته این است که مطالعه کتاب باید کاری برایتان انجام دهد و بدانید هدف از مطالعه کتاب چیست. یک کتاب ممکن است ماهیت داروی آرامبخش را داشته باشد یا ممکن است مسکنی برای یک درد باشد.»
کتابدرمانی روشی قدرتمند برای غلبه بر مشکلات دنیای ماشینی
- برای آن دسته از افراد میانسالی که عقاید قدیمی و غیرانعطافپذیر دارند باگستر این نسخه را تجویز میکند: «بهتر است به جای مطالعه داستانهایی که همواره پایان خوشایند و مطابق با انتظارتان دارند به سراغ خواندن رمانهایی بروید که اشاره به حقایق واقعی و اتفاقات تلخ و شیرین زندگی دارند. باید به دنبال رمانهای قوی و جدی باشید که خصلت جستوگری را در شما بیدار کند. برخی از مردم بیش از اندازه درگیر ادبیات جنگی و ماجراهای خشن شدهاند، به این گروه از افراد توصیف میکنم به فکر مطالعه کتابهایی باشند که دریچه تازهای به روی آنها میگشاید. مطالعه این کتابها کمک میکند ضربان زندگی خود را قوی و آرام کنند.»
پژوهشی در ارتباط با رویکرد کتابدرمانی
- برت هود و دوست قدیمی او سوزان الدرکین که اتفاقا کتابدرمانگر هم هست و بیشتر روی کتابدرمانی عاطفی کار میکند از مدافعان جدی روش کتابدرمانی هستند. این دو نفر 20 سال پیش در زمان تحصیل در دانشگاه کمبریج یکدیگر را ملاقات کردند و به دلیل وجه اشتراک در مطالعه و تحقیق در مورد کتابهای تاثیرگذار بر روان انسانها با یکدیگر آشنا شدند. این نقطه اشتراک بهویژه در ارتباط با کتاب ایتالوکالوینو نویسنده برجسته ایتالیایی بود. این نویسنده ایتالیایی در کتاب "اگر شبی از شبهای زمستان مسافری" به نکات ارزشمندی در ارتباط با کتابخوانی اشاره کرده است. برت هوت و همکار کتابشناسش سوزان الدرکین، بیشتر وقت خود را صرف بررسی اثرات مثبت کتابدرمانی کردهاند تا نشان دهند مطالعه ادبیات داستانی میتواند بیشتر مشکلات روانشناختی جوامع امروزی را برطرف کند. این دو به مرور زمان که یکدیگر را بهتر شناختند شروع به تجویز رمانهای مختلف به یکدیگر با هدف بهبود مشکلات عاطفیشان نظیر شکستهای عاطفی و بی ثباتی شغلی کردند. زمانی که سوزان در ارتباط با تخصص و موقعیت شغلی خود با بحران شدیدی روبرو شد (سوزان در نظر داشت نویسنده شود، اما به درستی نمیدانست که آیا میتواند با واقعیت تلخ رد شدن نوشتههایش روبرو شود یا خیر)، برت هود شعرهای دان مارکوس را به دلیل شباهت مشکل شخصیت اصلی داستان با مشکل سوزان به او پیشنهاد داد. سالها بعد الدرکین رمان پاتریک گیل بهنام یادداشتهایی از نمایشگاه را به برتهوت که به دنبال پیدا کردن پاسخی برای این مشکل بود که چگونه میان نقش مادری و هنر نقاشیاش توازنی برقرار کند پیشنهاد داد. کتاب فوق داستان یک زن هنرمند موفق، اما پر چالش را به تصویر میکشید. این دو تجویز رمان برای یکدیگر را تا سالها بعد ادامه دادند و حتا به دوستان و اعضای خانواده خود نیز مطالعه کتاب را توصیه کردند. برت هود در ارتباط با این تعامل میگوید: «ایمیلهای خوبی بین ما ردوبدل شد. او میخواست درباره تاریخچه خانوادگی و ترس من از غم و اندوه بیشتر بداند. آخرین تجویز او برای مطالعه کتابی مملو از جواهر گرانبها بود، چیزی که تا قبل از آن نخوانده بودم. یکی از پیشنهادهای او "راهنما" از آر.کی.نارایان بود. این کتاب داستان مردی بود که زندگی کاری خود را بهعنوان راهنمای توریستها در ایستگاه قطار در مالگودی در هند شروع کرد. بعد از آن کارهای زیادی را تجربه میکند تا در نهایت سرنوشت غیرمنتظره خود را بهعنوان راهنمای معنوی پیدا میکند. او این کتاب را انتخاب کرده بود با این امید که شاید باعث شود بهطرز عجیبی حس روشنگری پیدا کنم.» هنگامی که هم دانشگاهی آنها، آلن دوباتون تصمیم به تاسیس مدرسه زندگی (School Of Life) گرفت به او پیشنهاد تاسیس کلینیک کتابدرمانی را دادند. برتهود در این خصوص میگوید: «تا پیش از این چنین کلینیکی وجود نداشت و این درمان تابهحال انجام نشده بود. اگر کتابدرمانی وجود داشت، عمدتا حول محور خودیادگیری بود. به عنوان یک راهحل نهایی، پیشنهاد کتابهای داستانی را ارائه کردیم، زیرا برای خوانندگان تجربه تاثیرگذار و مثبتی به ارمغان میآورد.» پس از تاسیس این کلینیک برتهود و الدرکین تکنیک کتابدرمانی را از زمان گذشته تا زمان حال مرور کردند. در یونان باستان سردر کتابخانهها این جمله حک شده بود: «اینجا مکانی شفابخش برای ذهن و روان است.» قدمت کتابدرمانی به اواخر قرن نوزدهم میلادی و زمانی باز میگردد که زیگموند فروید استفاده از ادبیات در جلسات روانکاوی را آغاز کرد. بعد از جنگ جهانی اول، زمانی که سربازان خسته و مجروح از جنگ به خانه باز میگشتند، یک دوره کتابخوانی برای آنها تجویز میشد. الدرکین در این خصوص میگوید: «کتابدارها درباره نحوه دادن کتاب به سربازان بازگشته از جنگ آموزشهای لازم را میدیدند. حتا رمانهای نویسندگانی همچون جینآستین که به عنوان کتابدرمانی به سربازان انگلیسی داده میشد با استقبال کم نظیری روبرو شد.» در عصر جدید کتابدرمانی به روشهای مختلف در بیمارستانها و کتابخانهها استفاده میشود و بهتازگی روانشناسان و درمانگران اجتماعی به روشهای مختلف از این تکنیک استفاده میکنند.
کتابدرمانی راهکاری مفید برای غلبه بر مشکلات روانشناختی
- امروزه شبکهای گسترده از کتابدرمانها در سراسر جهان ایجاد شده که زیر نظر برتهود و الدرکین انتخاب و آموزش داده شدهاند. این درمانگران که عضو مدرسه زندگی هستند در سراسر جهان از نیویورک تا ملبورن مشغول به فعالیت هستند. بیشترین مسائلی که افراد در این کلینیک و شعب وابسته مطرح میکنند گیر افتادن در شغلی خستهکننده و یکنواخت، احساس افسردگی در رابطه یا رنج ناشی از فقدان یک عزیز است. کتابدرمانگرها میگویند در بین مراجعان گاهی بازنشستگانی هستند که شاید بیست سال مطالعه کردهاند، اما تنها داستانهای جنایی و دلهرهآور خواندهاند و تنها به دنبال ماجراهای جدید بودهاند، اما اکنون قصد دارند از کتابخوانی به آرامش برسند. خیلیها در آستانه پدر یا مادر شدن هستند و به کمک نیاز دارند. برتهود درباره تجربه کاری خود در این زمینه میگوید: «در نیویورک مردی که به تازگی صاحب فرزند شده بود و نگران مسئولیت پدر بودنش بود به من مراجعه کرد. به او کتاب دمای اتاق (Room Temperature) از نیکلسون بیکر را پیشنهاد دادم. داستان در رابطه با مردی است که به فرزند خود غذا میدهد و دائما درگیر افکار مسئولیت پدر بودن است.»
کتابدرمانی چگونه کار میکند؟
- برای تمام مشتاقان کتابخوانی که تمام طول عمرشان مشغول خوددرمانی با کتابهای عالی بودهاند، جای تعجب نیست که خواندن کتاب میتواند روی سلامت روان و ارتباطاتی که با دیگران دارند تاثیر مثبت بگذارد، اما امروزه به دلیل مطالعههای بیشتر و عمیقتر روی تاثیر خواندن بر مغز، چیستی و چرایی این اتفاق آشکارتر شده است. از اواسط قرن نوزدهم که دانشمندان موفق به کشف نورونهای آینهای شدند، علم عصبشناسی همذاتپنداری به مرحله جدیدی وارد شد. (عصبهای آینهای هم موقع انجام کار و هم در زمان دیدن کاری که دیگران انجام میدهند فعال میشوند). در سال 2011 نتایج پژوهشی بر پایه تحلیل اسکنهای MRI مغز شرکتکنندگان در مجله Annual Review of Psychology به چاپ رسید. این تحقیق نشان داد وقتی انسانها درباره تجربه شخص دیگری مطالعه میکنند، ناحیه عصبی مشخصی در مغزشان تحریک میشود، گویا خودشان در واقعیت چنین چیزی را تجربه کردهاند. مطالعه دیگری در خلال سالهای 2006 تا 2009 انجام شد که نتایج مشابهی داشت. افرادی که کتابهای داستانی زیاد میخوانند قدرت همدلی بیشتری با افراد پیدا میکنند. در سال 2013 نتایج یک پژوهش بسیار مهم در مجله Science به چاپ رسید که نشان داد خواندن ادبیات داستانی (بهجای داستانهای تخیلی مشهور یا ادبیات غیرداستانی) باعث بهبود حس همدلی و درک اجتماعی میشود. کیث اوتلی، داستاننویس و استاد بازنشسته دانشگاه تورنتو در رشته روانشناسی شناختی که سالهای زیادی است هدایت یک گروه تحقیقاتی متمرکز بر روانشناسی داستانی را عهدهدار است در کتاب خود با عنوان "چیزی شبیه به رویا: روانشناسی داستان" مینویسد: «ما سعی کردیم نشان دهیم همذاتپنداری با شخصیتهای داستانی چگونه شکل میگیرد. چگونه ادبیات به بهبود تواناییهای اجتماعی افراد کمک میکند، آنها را به سمت احساسیتر شدن هدایت میکند و چگونه میتواند تغییرات شخصیتی در افراد به وجود آورد. داستان نوعی شبیهسازی است که نه روی کامپیوتر، بلکه در ذهن افراد اتفاق میافتد، یک شبیهسازی از خود در تعامل با دیگران در دنیای اجتماعی بر پایه تجربیات و درگیر شدن با تفکر درباره آینده. مطالعات و پژوهشهای انجام شده جمله معروف کتاب بهترین دوست انسان است را تأیید میکنند. کتابها شانس تجدیدنظر در رفتار و برقراری یک ارتباط سازنده با دنیای پیرامون را بدون آنکه به مردم آسیب وارد کنیم تقویت میکنند.» مارسل پروست، نویسنده بزرگ فرانسوی، در مقالهای که سال 1905 منتشر کرد به زیبایی این موضوع را شرح میدهد و مینویسد: «ما هیچ معاشرت اجباری با کتابها نداریم. اگر زمانی را با آنها صرف کنیم، کاملا با میل و خواسته قلبی است. ما هر زمان که بخواهیم کتاب را کنار میگذاریم و زمانی که آنرا ترک میکنیم نگران از دست دادن رابطه دوستانهمان با کتاب نیستیم، زیرا هیچ فکر نگرانکنندهای همچون «حالا چه فکری میکند»، «آیا هنوز دوستم دارد» یا «آیا کار بدی کرده ام» به ذهنمان خطور نمیکند. هیچ اضطرابی در رابطه با جایگزین شدمان با فرد دیگری نداریم.»
کتابدرمانی سودمند است؟
- سوزان کین، نویسنده و مدرس آمریکایی، در کتاب همذاتپنداری که سال 2007 به چاپ رسید اینگونه مینویسد: «کتابها به خودی خود نمیتوانند تغییر ایجاد کنند. همانگونه که هر کتابخوان حرفهای میداند، گاهی رفتار خوانندگان میتواند ضداجتماعی باشد.» بههر حال، حتا اگر باور نداشته باشید که کتابخوانی میتواند روابطمان با دیگران را بهتر کند، حداقل راهی برای بهتر شدن خودمان است. کتابخوانی مغز را به شرایط لذتبخشی مشابه با حالت خلسه میبرد، درست مانند همان کاری که مدیتیشن میکند و آرامش روان را برای افراد به ارمغان میآورد. افرادی که بهطور منظم کتاب میخوانند خواب بهتر، استرس کمتر، عزت نفس بالاتر و افسردگی کمتری نسبت به افرادی دارند که علاقه چندانی به کتابخوانی ندارند. جانت وینترسون نویسنده معروف میگوید: «داستان و شعر دوزی از دارو هستند که بهبود میبخشند و جدایی از واقعیت بر پایه تخیلات ذهنی را به ارمغان میآورند.»
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟