تغییر الگوی کاری در آینده
نویسندهای در پلتفرم خبرنامه ساباستک (Substack)، از اشتراک خوانندگان، سالانه بیش از 500 هزار دلار درآمد دریافت میکند. برترین تولیدکننده محتوا در پودیو (Podio)، پلتفرم دورههای ویدئویی و عضویت دیجیتالی، ماهانه بیش از 100 هزار دلار درآمد دارد. معلمان در کشورهایی مثل ایالات متحده، هر ماه هزاران دلار درآمد از آموزش در کلاسهای خصوصی و مجازی کسب میکنند.
این آمار و ارقام بیانگر این مسئله هستند که روند (Trend) بزرگتری در حال شکلگیری است، بهطوری که این جریان بهسمت ساخت و سازماندهی ساختار داده (Creator Stack) و تجاریسازی مصرفکننده (enterprization of consumer) در حرکت است. به این معنی که مصرفکنندگان امروزی، شور و شوق این را دارند که کسبوکارهای فردا را ایجاد کنند!
شاخصهای مهم اقتصاد مبتنی بر شور و اشتیاق
قبل از پدید آمدن بازارهای مجازی، افراد در قالبهای مشخص و متناسب با تخصصشان طبقهبندی میشدند. در واقع این موضوع باعث شد تا به ویژگیها و تواناییهای مزیتی هر شخص توجهی نشود. شکلگیری پلتفرمهای جدید، این امکان را داد تا هر فردی با توجه به مهارتها و تواناییهای منحصربهفردش، کاری را که شاید پیش از این تعریف نشده بود، راه بیندازد و از این طریق درآمد کسب کند. از شاخصهای مهم این اقتصاد به موارد زیر باید اشاره کرد:
- اقتصاد خدماتی را دوبارهسازی میکند. پلتفرمهای نرمافزاری زیادی در آینده پدید میآیند که به تولیدکنندگان، آزادکاران (اینفلوئنسرها) و خدماترسانان اجازه میدهند تا روی چیزی که دوست دارند کار کنند و از طریق آن درآمد کسب کنند.
- راهحلهای SaaS در بدنه پلتفرم قرار دارند تا به افرادی که در اقتصاد مبتنی بر شور و اشتیاق فعالیت دارند کمک کنند کارهایشان را انجام دهند، این مسئله بهویژه زمانیکه آن کار بهصورت ذاتی دیجیتالی است (مانند پخش ویدیو یا انتشار فایل صوتی) مهم و حیاتی است.
- کارفرمایان بهشکل سادهتری متخصصان را پیدا میکنند و علاوه بر این، تولیدکنندگان خدمات بهشکل سادهتری مخاطبان خود را پیدا میکنند. اکنون، میتوانیم از پلتفرمهایی که میلیاردها مصرفکننده دارند، استفاده کنیم. پلتفرمها احتیاج دارند تا ویژگیهایی مشابه بازارهای فروش کالا را ایجاد کنند؛ مکانهایی که امکان انجام تراکنش را بهوجود آورند.
- ارائه سازوکارهای دقیقی درباره آموزش و تعلیم عملگرا. واقعیت این است که بخش عمدهای از مراکز آموزشی برای یاد دادن مهارتهای اقتصاد مبتنی بر شور و اشتیاق ساخته نشدهاند. به همین دلیل، علاقمندان باید سراغ مدارس، برنامهها و آموزشهای آنلاین بروند تا بتوانند مهارتهای در حال تغییر در اکوسیستم فناوری را یاد بگیرند.
هر استارتآپ یک فینتک خواهد شد. خدمات فینتک به نیازهای کسبوکارهای تجاری و شخصی کمک فراوانی خواهد کرد و گزینههای مالی خلاقانهای در مورد امور مالی در اختیار آنها قرار خواهند داد.
اگر موارد یادشده، جذاب به نظر میرسند، بد نیست بدانید که فهرست بزرگی از تغییر الگوی کاری روندهای بزرگ در راه است که تعریف مجددی از کار کردن ارائه خواهد کرد. بهعنوان بخشی از جامعه، همه در بطن این تغییر و تحول قرار داریم. ممکن است شما هم متوجه شده باشید که استارتآپهایی مانند اوبر، پاترئون، شاپیفای، ساباستک و خیلی از مجموعههای دیگر مدتها است در این مسیر قرار دارند.
این داستانها بیانگر این موضوع هستند که دنیای تجارت بهسمت سرمایهگذاری مصرفکننده در حال حرکت است. در پلتفرمهای جدید هر کسی میتواند از مهارتهای منحصربهفردی که دارد درآمد کسب کند. اقتصاد گیگ قرار نیست نابود شود و به همین شکل به مسیر خود ادامه میدهد، اما اکنون راههای بیشتری برای سرمایهگذاری روی ایدههای خلاقانه وجود دارد. کاربران میتوانند مخاطبانی در مقیاس بزرگ بهدست آورند و از علاقهشان به یک مهارت خاص امرار معاش کنند. بهطور مثال، میتوانید از طریق بازیهای ویدیویی یا تولید محتوای بصری درآمد کسب کنید. اینها مفاهیم بزرگ کارآفرینی هستند و آنچه را که در آینده آنها را بهعنوان شغل خواهیم شناخت پدید میآورند.
تحول اقتصاد مبتنی بر علاقه و اشتیاق
برخلاف گذشته که افراد باید در زمانهای خاصی به محل کار رفته و بهعنوان کارمند فعالیت میکردند، امروزه این امکان برای تمامی افراد فراهم شده تا بتوانند در زمانهایی که برایشان امکانپذیر است و در حوزههایی که علاقه دارند، کار کنند. در اصل این پلتفرمها، تقاضا و عرضه را ایجاد میکنند و بازاریابی را انجام میدهند. در نتیجه، کسبوکارها دیگر نیازی ندارند برای بخش بازاریابی وقت بگذارند. همچنین، عرضه و تقاضا را به تعادل میرسانند تا افراد روی حوزه تخصصی خودشان مثل پیک موتوری، آماده کردن غذا برای رستورانها و تحویل آن و غیره متمرکز شوند. تمام این موارد، تنها برای این است که افراد، آزادی عمل بیشتری پیدا کنند و هر زمان که علاقهمند بودند، کار کرده و درآمدزایی کنند.
اگرچه این پلتفرمها مسیری را برای خوداشتغالی میلیونها نفر فراهم کردند تا دیگر مفهومی بهعنوان مافوق وجود نداشته باشد، اما افراد را نیز مجبور کردند تا به چند تخصص مشخص، محدود شوند. بهعبارت دیگر، از تواناییهای منحصربهفرد آنها استفاده نشده و تنها یک بُعد از تواناییهایشان در معرض استفاده قرار میگیرد. بههمین دلیل، مفهوم اقتصاد مبتنی بر شور و اشتیاق به روی کار آمده تا با پلتفرمهای دیجیتالی جدید به افراد امکان بدهد که بر حسب علاقهشان، کار جدیدی راه بیندازند و از این طریق کسب درآمد کرده و به اقتصاد کمک کنند.
کسب درآمد فردی
پلتفرمهای دیجیتالی جدید به افراد این امکان را میدهند تا بتوانند بهشکل فردی کسب درآمد کنند. این پلتفرمها به ارائهدهندگان خدمات، قدرت بیشتری برای برقراری ارتباط با مشتریان میدهند، از رشد کسبوکارشان بهتر پشتیبانی میکنند و ابزارهای بهتری در اختیارشان قرار میدهند تا بتوانند در رقابت با دیگران خودشان را متفاوت نشان دهند. در این رویکرد، آنها مدل جدیدی از کارآفرینی با تکیه بر اینترنت را پایهگذاری میکنند.
از نظر پویایی، بین مدل آمازون که یک سیستم استانداردسازیشده با محصولات گسترده یکپارچه است، با سیستم مستقل شاپیفای تفاوت وجود دارد. با این همه، آنها به کاربران کمک میکنند رابطه مستقیمی با مشتریانشان داشته باشند. این تغییر هنوز هم در بازارهای مربوط به محصولات فیزیکی به چشم میخورد و در حوزه خدمات رو به گسترش است. این پلتفرمها چند ویژگی مشترک بهشرح زیر دارند:
- در دسترس همگان قرار دارند، نه فقط کسبوکارها و افراد حرفهای.
- آنها به مهارتهای فردی بهعنوان یک ویژگی و مزیت رقابتی بزرگ نگاه میکنند.
- تمرکز آنها روی محصولات دیجیتالی و خدمات مجازی است.
- ابزار دقیقی برای رشد و فعالیت یک کسبوکار ارائه میکنند.
- راهکارهای تازهای برای انجام کارها پدید میآورند یا به عبارت دقیقتر، تعریف جدیدی از شغل ارائه میدهند.
اقتصاد گیگ چه تفاوتی با اقتصاد اشتیاقمحور دارد؟
پرسش مهمی که مطرح میشود این است که چه تفاوتی میان اقتصاد مبتنی بر شور و اشتیاق و اقتصاد گیگ یا آزادکاری وجود دارد. از تفاوتهای مهم در این زمینه به موارد زیر باید اشاره کرد:
در دسترس همگان قرار دارد و محدود به کسبوکارها و افراد حرفهای نیست
محصولات مصرفی جدید، کارآفرینی را برای هر فردی آسان میکنند. در اواسط سال 2010 میلادی، ظهور صنعت آزادکاری به تولیدکنندگان رده بالا این امکان را داد تا از طریق تبلیغات درآمد کسب کنند. این پلتفرمها برای حمایت از طیف وسیعتری از فعالیتهای درآمدزایی از تولید محصولات فیزیکی گرفته تا ساخت ویدئوهای شخصی با نرمافزارهای مختلف گسترش پیدا کردند.
امروزه توانایی کسب درآمد بر پایه مهارتهای خلاقانه در بین افراد گسترش پیدا کرده و این عامل در روزمره به مردم در راهاندازی و رشد کسبوکارهایشان کمک فراوانی کرده است. پیش از این، کسبوکارها برای آنکه پدید آیند، به مهارتی مثل مهندسی نرمافزار برای ساخت وبسایتها یا برنامهها نیاز داشتند. اکنون وبسایتها بدون کدنویسی و از طریق وبسازهای محبوبی مانند Webflow و Glide بهراحتی برای هر کسبوکاری طراحی میشوند. استارتاپهای امروزی در حال ساخت وبسایتهایی هستند که ابتدا برای موبایل طراحی میشوند و در ادامه، نسخههای سبکی از نرمافزارهای دسکتاپ را نیز عرضه میکنند. بهطور مثال، Kapwing یک ویرایشگر وب و موبایل برای ویدئوها، گیفها و تصاویر است که بهنظر میرسد جایگزین نرمافزارهای قدیمی خواهد شد.
آنها به فرد و فردمحوری بهعنوان یک ویژگی نگاه میکنند
در گذشته، بازارهای خدماتی در قبضه مشاغل استاندارد و متعارف قرار داشتند، اما با روی کار آمدن پلتفرمهای جدید، طیف متنوعی از نیروی کار پدید آمدند که همین عامل باعث تنوع در انتخاب کاربران و دستیابی به سودآوری بیشتر شد.
بهطور مثال، پلتفرم OutSchool را در نظر بگیرید که بازار آنلاینی برای کلاسهای ویدئویی است و معلمان بازنشسته مدارس و والدین خانهنشین در آن حضور دارند. در این پلتفرم، معلمان میتوانند برنامههای درسی خود را ایجاد کنند یا فهرست دورههای درخواستی کاربران را مرور کنند. علاوه بر این، در رابط کاربری این پلتفرم مجازی بخشهایی برای معرفی معلمان، پیشزمینهها و تجارب آنها تعریف شده است. همچنین، والدین و دانشآموزان میتوانند بهطور مستقیم با معلمان در ارتباط باشند و به آنها پیام دهند.
در پلتفرمهای جدید، زمانی که کاربران بتوانند بهشکل پیوسته و مستقیم با ارائهدهنده مورد نظرشان ارتباط برقرار کنند، ممکن است تمایل داشته باشند تا ارتباط را بهشکل آفلاین برقرار کنند. به عبارت دیگر، ممکن است پلتفرم از فرآیند حذف شود و ارائهدهنده دیگر موفق نشود از طریق آن درآمد کسب کند. در این صورت، مشتری و ارائهدهنده با یکدیگر کار کرده و پول مبادله میکنند، اما پلتفرم درآمدی کسب نمیکند. در نتیجه این مدل میتواند با مخاطراتی همراه باشد.
بازارگاههای مجازی این توانایی را دارند که با ارائه ابزارهایی مانند برنامهریزی و صدور فاکتور، تمایل کاربران و ارائهدهندگان برای حذف پلتفرم را به حداقل برسانند. همین طور مشوقها و عوامل انگیزهبخشی را در نظر میگیرند تا ارائهدهندگان و کاربران همچنان از آن پلتفرم استفاده کنند.
بازارگاههایی که این روابط مستقیم را پرورش میدهند، میتوانند با تمرکز روی حوزههایی مثل آموزش و تدریس، موفق شوند. از آنجایی که در حوزههای آموزشی ممکن است موضوع درس و محتوا تغییر کند، در نتیجه شاید این اجبار وجود داشته باشد که معلمان و تدریسکنندگان تغییر کنند، اما اینکه بخواهند پلتفرم را حذف کنند ممکن نیست.
تمرکز روی محصولات دیجیتالی و خدمات مجازی است
در حالیکه نسلهای قبلی پلتفرمهای توانمندسازی کارآفرینی روی فروش محصولات فیزیکی (Amazon، Etsy، Ebay و Shopify) یا خدمات حضوری (Taskrabbit، Care.com و Uber) متمرکز بودند، پلتفرمهای سازنده جدید، روی محصولات دیجیتال تمرکز دارند. پلتفرمی که بهطور خاص برای بستهبندی و فروش محصولات دیجیتال ساخته شده، متفاوت از پلتفرمی است که برای کالاهای واقعی و ملموس ایجاد شده است. از جمله پلتفرمهای SaaS میتوان Podia، Teachable و Thinkific را نام برد که به سازندگان اجازه میدهند به دو شیوه فروش مستقیم دورههای ویدیویی و حق اشتراک درآمد کسب کنند. در حوزه طراحی داخلی Havenly، طراحان دورکاری میکنند و با مشتریان بهشکل آنلاین تعامل دارند. مزیت روش فوق این است که طراحان مشتریان ثابتی را به دور از مشکلات عادی دارند، زیرا Havenly مسئولیت بخش بازاریابی را بر عهده دارد. همچنین، طراحان میتوانند هر زمان و هر جایی که خواستند کار کنند. از سوی دیگر، فایده این کار برای مشتری دسترسی به خدماتی است که پیش از این گرانقیمت یا غیرقابل دسترس بود.
ابزار جامعی برای رشد و راهاندازی کسبوکار
بر خلاف بازارهای اکتشافمحور که از طریق تبلیغات یا حق عضویت درآمدزایی میکنند، پلتفرمهای جدید بر مبنای دادههای ساختاری پیشرفته، اغلب از طریق پرداختهای SaaS درآمدزایی میکنند که این هزینهها با رشد و پیشرفت ارائهدهنده طی زمان افزایش پیدا میکند. بقیه پلتفرمها درصدی از فروش کسبوکارها را بهعنوان کمیسیون دریافت کرده و از این طریق درآمدزایی میکنند. در این حالت پلتفرمها سعی میکنند کسبوکارها را به رشد و گسترش و افزایش تعداد فروش تشویق کنند، زیرا با رشد کسبوکارها و افزایش تعداد مشتریان آنها، پلتفرم نیز درآمد بیشتری کسب میکند. برخی از پلتفرمها، ابزارهای بازاریابی مانند صفحات فرود مشتریان، کوپنها، سیستم همکاری در فروش و غیره را ارائه میدهند. بهطور مثال، Walden کارآفرینان جدید را برای استراتژی و مسئولیتپذیری به مربیان مرتبط میکند. گاهیاوقات، پلتفرمها مجموعهای از خدمات به افراد ارائه میدهند تا کسبوکار خود را پایهگذاری کنند. بهطور مثال، Prenda بازار مدیریتشدهای از میکرومدرسههای K-8 است که برنامههای آموزشی، نرمافزار و مشاوره در یافتن الزامات قانونی موردنیاز و بیمه را برای معلمان فراهم میکند.
نوع جدیدی از مشاغل پدید خواهند آمد
پلتفرمهای دیجیتالی جدید شکلهای تازهای از کسبوکارها را پدید میآورند که در گذشته شاهد آن نبودیم. برای اینکه متوجه شویم چگونه سرمایههای انسانی باعث پدید آمدن تحول در صنایع جدید میشوند، کافی است به عملکرد شرکتها و کاربران در کشور چین نگاهی داشته باشیم. در سایتهای وبلاگنویسی مثل Weibo، کاربران محتواهایی را مانند پرسش و پاسخ، گروههای چت انحصاری و حق عضویت یا کارت عضویت پخش زنده (Stream) میفروشند. این رویکرد باعث شد تا طیف گستردهای از آزادکاران سنتی مثل مشاوران مالی، بلاگرها و استادان به دنیای دیجیتال وارد شوند.
موارد یادشده، ویژگیهای پلتفرمهای جدید هستند که بهشکل بازارگاههای مجازی و پلتفرمهای «خدمت بهعنوان محصول» پدید آمدهاند، اما این نوع پلتفرمها تفاوتهایی با یکدیگر دارند.
بازارهای کار در مقابل پلتفرمهای SaaS
هنگامی که شرکتی در چنین فضایی پدید میآید، مهم است که نیازهای سازندگانی که هدف قرار داده و مخاطبان را در نظر بگیرد. همچنین، مبادلات تجاری زیادی بین بازارها و پلتفرمهای SaaS وجود دارد. اما چه تفاوتی بین آنها است؟
ارائهدهندگان خدمات در بازارگاهها یا همان مارکت پلیسها میتوانند با حداقل تنظیمات، عضو شوند و کسب درآمد کنند. قدرت اثر شبکهای دو طرفه این بازارگاهها ارتباط مستقیمی با ارزش پیشنهادی آنها دارد که بهعنوان واسطه فعالیت میکنند. یک مثال ساده در این زمینه، مدلی است که سایت Medium بر مبنای آن کار میکند که از خوانندگان برای دسترسی به داستانها در پلتفرم، حق اشتراک دریافت میکند. میزان پولی که یک نویسنده کسب میکند، هماهنگ با میزان زمانی است که خوانندگان برای مطالعه یک مطلب وقت صرف میکنند.
در مقابل، پلتفرمهای خدمت در قالب محصول، به ارائهدهندگانی نیاز دارند که برای جذب مشتری بهشکل مستقل کار کنند. چنین پلتفرمهایی ممکن است ابزارهایی مثل بازاریابی و سرویس اتریبیوشن (Attribution) در اختیار تولیدکنندگان قرار دهند تا فرصت کافی برای تمرکز بر کسبوکار خود داشته باشند. بهطور مثال، در Substack ویژگیهایی مانند صفحه اصلی نویسنده، فهرست ایمیل، پرداختها، تجزیهوتحلیل و انواع خدمات اشتراکی وجود دارند و Substack بخشی از درآمد ارائهدهنده (سازنده) را جمعآوری میکند.
در مدلی که Medium بر مبنای آن کار میکند، نویسنده بر مبنای ترافیکی که محتوایش جذب میکند، کسب درآمد میکند. در پلتفرم SaaS شبیه به Substack که پلتفرم خدمت بهعنوان محصول است، نویسنده خود باید تعداد خواننده و مشترکان پولی خود را افزایش دهد. این ویژگی باعث میشود تا آنها بتوانند در هر زمانی فهرست مشتریانشان را بررسی کرده و از تعداد خوانندگان و میزان مطالعه مطالب آگاه شوند.
همانگونه که ممکن است تصور کنید، بازارگاهها موقعیت خوبی برای ارائهدهندگان خدمات پدید آوردهاند. افرادی که به دنبال معرفی خود و جذب مخاطبان هستند. ابزارهای سرویس در قالب محصول، اغلب برای ارائهدهندگانی که مشتریان ثابت و شناختهشدهای دارند، مفید بهنظر میرسند. در پاسخ به این پویایی، بسیاری از استارتاپها در حال ساخت پلتفرمهای سرویس در قالب محصولی هستند که هدفشان ترغیب و جذب ارائهدهندگان بزرگ موجود بازار است.
نگاهی رو به جلو
پلتفرمهای یکپارچه جدید به کارآفرینان قدرت زیادی در کسب درآمد فردی و شکوفایی خلاقیتهای فردی میدهند. اینگونه بهنظر میرسد که در سالهای آتی، اقتصاد مبتنی بر شور و اشتیاق به رشدش ادامه دهد. به بیان دقیقتر، میتوانیم آیندهای را تصور کنیم که ارزش هر مهارت و دانش منحصربهفرد شکوفا و تقویت شده در اختیار مصرفکنندگان قرار بگیرد.
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟