آغاز آرامش‌بخش با پایانی تراژیک
نقد و بررسی قسمت ششم از فصل سوم سریال Westworld
در یکی از تاریک‌ترین اپیزودهای سریال، به اعماق ذهن کارکتر محبوب فرو رفتیم و یک دورهمی از افرادی نام‌آشنا تشکیل شد که البته پایان خوشی نداشت.
نقد و بررسی سایر قسمت‌های فصل سوم وست‌ورلد
فصل سوم - اپیزود ششم Decoherence انتشار: 19 آوریل (31 فروردین)

در ابتدای فصل سوم وست ورلد، هر اپیزود یک زوج از کارکترها را معرفی می‌کرد و زمان پرداخت به آنها، دنبال کردن سریال را کسل‌کننده کرده بود. حالا اوضاع متفاوت شده است و تا حد قابل قبولی پوشش شخصیت‌های فیلم در طول یک ساعت افزایش یافته است. آماده شدن میو برای مبارزه با دلورس، جلسات خودشناسی ویلیام و روبرو شدن شارلوت با سراک از اتفاقات اپیزود ششم بود.

میو و تکمیل تیمش

شروع این اپیزود با سکانسی از «آنسوی دره» یا «گلوری» آغاز می‌شود که دکتر فورد آن را به صورت مخفیانه برای میزبان‌ها ساخته بود. سراک که از پیدا کردن دلورس ناتوان است، با شبیه‌سازی این بهشت و یادآوری دختر میو، سعی دارد احساسات او را تقویت کند و انگیزه‌ای برای ادامه کارش فراهم کند. میو خیلی زود بر سر اصل قضیه می‌رود و درخواست‌های خود را مطرح می‌کند.

میو در فصل دوم سریال با میزبان‌های مختلفی همراه شد که او را در طول سفرش همراهی کردند و درخواست میو از سراک همین میزبان‌ها بود که سراک دستور آن را صادر کرد. صحبت با دلورس در شبیه‌سازی نیز برای کسب سرنخ بود که البته نتیجه نداد و چیزی دستگیر میو نشد. دلیلی برای درگیری میو با نیروهای نازی وجود نداشت و هدف از زد و خورد در محیط شبیه‌سازی چندان مشخص نیست. 

احساسات دگرگون‌شده شارلوت

شارلوت در خصوصی‌سازی شرکت دلوس موفق نبود و حالا سراک مالک آن شرکت است. این شرکت توسط Incite در اختیار گرفته شد و مانیتورها این تغییر را در معرض نمایش گذاشتند. هدف سراک دقیقاً برعکس شارلوت است و به جای استفاده مجدد از میزبان‌ها به دنبال نابودی همیشگی آنهاست (جز چند مورد مانند هکتور که میو به آنها نیاز داشت). شارلوت البته از اطلاعات پارک بک‌آپ تهیه می‌کند و این یعنی در رفت و آمد کارکترهای گذشته سریال، تغییری ایجاد نمی‌شود و نویسندگان سریال خود را از این امکان بی‌بهره نکرده‌اند.

شارلوت از شبیه‌سازی ایجاد شده مطلع می‌شود و حداقل کاری که انجام می‌دهد از بین بردن گوی ذهنی هکتور است. این خود یک انگیزه برای میو محسوب می‌شود. شارلوت همچنین به ایفای نقش پیمان معادی (به عنوان یکی سهامداران دلوس) پایان می‌دهد. بالاخره از روبات غول‌پیکر نیز استفاده شد که البته گفته می‌شد تعداد بسیاری از انها ساخته شده است و تنها یکی از انها به کار گرفته شده است. از طرف دیگر شارلوت در حال نجات شوهر و فرزند خودش است. او در حال صحبت در مورد امنیت ناتان و جیک است که همه چیز نابود می‌شود. شارلوت در این کار نیز موفق نیست.

صحنه منفجر شدن ماشین و از بین رفتن خانواده شارلوت بار احساسی کافی برای یک تراژدی را دارد. یکی از نقاط ضعف سریال در اپیزودهای فصل سوم همین انتقال احساسات است. برای مثال در اپیزود پنجم در زمان تغییر ژانر کیلب در ژانر عاشقانه به دلورس زل زده است و این صحنه هیچ احساسی را به مخاطب منتقل نمی‌کند. در مجموع هیچکدام از آن پنج ژانر در همراه کردن مخاطب با سکانس‌های فیلم، موفق نبود.

ویلیام، مرد سفیدپوش

در ابتدای حضور اد هریس در این ایپزود خبری از توهمات نیست. او در جلسات روان‌درمانی گروهی شرکت می‌کند و سخنانی مطرح می‌کند که اصلاً با روحیه گروه هماهنگ نیست. تصمیم گرفته می‌شود که از روش روان‌درمانی AR برای او استفاده شود. از اینجا به بعد دوباره توهمات ویلیام آغاز می‌شود. در اتفاقی جذاب پنج نسخه از ویلیام به همراه پدر زن او یک میزگرد تشکیل می‌دهند. بازگشت جیمی سیمپسون (ویلیام جوان) و حتی ایفای نقشی به همین کوتاهی برای هوادارن ارزش زیادی دارد.

مرد سیاه‌پوش در فصل اول از چگونگی تغییر ذهنیتش پس از ورود به پارک سخن می‌گفت و اینکه پارک باعث شده است او خودش را بشناسد. این جلسه نیز نتیجه‌ای مشابه با این اتفاق دارد. ویلیام در حالی که دیگران را از بین می‌برد با لبخندی از روی رضایت می‌گوید: «من آدم خوبی هستم». بنظر می‌رسد که این جلسات چندان هم برای او بد نبوده است و برنارد دقیقاً پس از کسب نتیجه او را از محیط شبیه‌سازی خارج می‌کند.

نکات اپیزود ششم

هکتور نابود شد اما کلمنتاین برخواهد گشت. وقتی شارلوت به صفحه مانیتور نگاه می‌کند متوجه می‌شود که بدن چند میزبان در حال ساخت است. با توجه به شناسه‌های موجود، حضور کلمنتاین قابل رویت است (شناسه او در اپیزود نهم از فصل دوم سریال مشخص شده بود):

CP0124831983 —  کلمنتاین

SH205817402 — ؟؟؟

HC3208173692 —  هکتور

HC1983012522 —  میو

در اپیزود پنجم کیلب خاطرات مبهمی را در ذهن مرور می‌کند. او در حال رنج کشیدن و آزمایش است که همانند تست AR برای مرد سیاه‌پوش است.

پروفایل روانشناسی مرد سیاه‌پوش همان ویژگی‌هایی را نشان می‌دهد که پروفایل او در پارک نشان می‌داد. دکتر فورد پروفایل او را در تراشه قرار داد و در نهایت همسر ویلیام آن را مشاهده کرد. افسردگی، خشم و توهم از خصوصیات این فرد است. ضمن اینکه طبق اطلاعات موجود در تبلت، جلسات روان‌درمانی او 3 تا 5 بار در هفته و هر بار 45 تا 60 دقیقه تعیین شده و تخمین زده می‌شود که او ظرف 3 ماه درمان شود.

زمان آزمایش خون مرد سیاه‌پوش مشخص است که ماده‌ای ناشناخته در خون او وجود دارد. تئوری‌هایی در مورد میزبان بودن ویلیام مطرح می‌شود که البته با توجه به اتفاقات دیگر چندان منطقی نیست. شارلوت قبل از آخرین ملاقات سوزنی به گردن او زد و به همین دلیل توانست او را ردیابی کند. بعداً شارلوت با دلورس تماس می‌گیرد و می‌گوید: «ردیاب داخل خون دوستمون به کار اومد. مکانی که دنبالش بودی رو پیدا کردم».

یکی از پرسنلی که ویلیام را برای انجام آزمایش همراهی می‌کند، همان کارکتری است که در فصول قبل با ویلیام همراه شده بود. «کرادوک» نام این فرد است که در پارک وست ورلد یک میزبان بود.

 

 

ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را می‌توانید از کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور و نیز از دکه‌های روزنامه‌فروشی تهیه نمائید.

ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه     
ثبت اشتراک نسخه آنلاین

 

کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکه‌ها

  • برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network  اینجا  کلیک کنید.

کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون

  • اگر قصد یادگیری برنامه‌نویسی را دارید ولی هیچ پیش‌زمینه‌ای ندارید اینجا کلیک کنید.

ایسوس

نظر شما چیست؟