6 درس از زندگی استیون هاوکینگ که برنامه‌نویسان و توسعه‌دهندگان باید بیاموزند

مارس 2018، ماه ناخوشایند و غم‌باری برای جامعه علمی بود چرا که یکی از برجسته‌ترین و جالب‌ترین مغزهای متفکر خود را از دست داد. استیون هاوکینگ اکتشافات بسیاری را انجام داد و تئوری‌های جدی را به رشته تحریر درآورد، اما خارج از کتاب‌هایش، او فردی باهوش و شوخ‌طبع بود. با آن که سایه مرگ از سن جوانی همراهش بود، برای زندگی که به نظرش معنادار و تحقق یافته بود، می‌جنگید. شخصیتش به گونه‌ای بود که محال بود کسی او را ملاقات کند و دوستش نداشته باشد.

مطلب پیشنهادی

سرمایه‌گذاری روی نقاط ضعف

آیا باید تمام نقاط ضعف خود را به نقاط قوت تبدیل کنیم؟

استیون هاوکینگ بیشتر به خاطر ناتوانی جسمی‌اش معروف بود تا ذهن متفکرش، اما ناتوانی او باعث نشد که دست از اکتشافات حماسی خود بردارد. بهرحال، در این مقاله قصد داریم روی تعالیمی فراتر از آن تمرکز کنیم. در ادامه 6 عادت از این فیزیکدان برجسته را عنوان می‌کنیم که برنامه‌نویسان و توسعه‌دهندگان به طور حتم باید آن‌ها را دنبال کنند.

1-"هوش، توانایی انطباق با تغییر است"

تغییر اجتناب‌ناپذیر است و ما باید آن را قبول کنیم  و با آغوش باز بپذیریم. جهان اطراف ما در حال تغییر است، چه ما بخواهیم چه نخواهیم. مقابله با تغییر، تنها کار را برای شخص سختتر می‌کند و در نهایت او بازنده این مبارزه است. همچنین، فناوری نیز دائم در حال تغییر است. بنابراین، مهمترین کاری که یک برنامه‌نویس باید انجام دهد این است که به جای مبارزه مداوم با تغییر، آن‌ را بپذیرد و و خودش را مطابق با آن تغییر دهد. برنامه‌نویسانی که خود را با فناوری‌های جدیدتر سازگار می‌کنند، می‌توانند در کنار همتایان جدید خود کار کنند، در غیر این صورت آن‌ها نیز همانند فناوری که با آن کار می‌کنند، منسوخ و قدیمی می‌شوند.

2- " توصیه من به افراد معلول این است که روی کارهایی تمرکز کنید که ناتوانی‌ مانع شما در انجام دقیق آن‌ها نمی‌شود و اگر موانعی بر سر راه‌تان قرار گرفت، پشیمان نشوید و تاسف نخورید. روحتان نباید مانند جسمتان ناتوان باشد."

ناتوانی، چیزی نیست که قابل پیش‌بینی باشد و چیزی نیست که بتوانید آن را کنترل کنید. تا کی می‌خواهید ناراحت و نگران ناتوانایی‌هایتان باشید و به خاطر کارهایی که نمی‌توانید انجام دهید افسوس بخورید. پزشکان پس از تشخیص بیماری به استیون هاوکینگ گفتند که تنها 2 سال فرصت زندگی کردن دارد، اما این موضوع نتوانست مانع تلاش او برای بقا و زنده ماندن شود. بنابراین، به جای آن که فقط روی کارهایی تمرکز کنید که قادر به انجام آن‌ها نیستید، روی کارهایی تمرکز کنید که از پس آن‌ها برمی‌آیید. و آن‌ها را انجام دهید. نگذارید که ناتوانی روح شما را شکست دهد.

3- "به ستاره‌ها نگاه کنید نه به پاهای خودتان"

سعی کنید آنچه را می‌بینید را احساس کنید و نسبت به جهان و آنچه آن را می‌سازد، کنجکاو باشید.  

در حالی که بعضی‌ها ممکن است بگویند که "کنجکاوی گربه را کشته"، اما برای عده‌ای کنجکاوی یعنی باز شدن راه‌های جدید. ما به واسطه کنجکاوی می‌توانیم یک جامعه پیشرفته داشته باشیم. اگر کنجکاو باشید، متعجب می‌شوید، سوال می‌پرسید و به دنبال جواب آن‌ها می‌گردید. حتی در جهان فناوری، باید تشنه دانستن باشید تا بتوانید پیشرفت کنید. باید آنقدر بگردید و کاوش کنید تا پاسخ سوالاتی که به دنبالشان هستید را بیابید. اما اگر کنجکاو نباشید، نمی‌توانید این کار را به درستی انجام دهید.

4- " من برای بقا باید ذهن خود را فعال نگاه دارم و همچنین شوخ طبعی‌ام را"

ذهن فعال از نشانه‌های یک فرد باهوش است. کسی که آموختن را متوقف کند، رشدش را متوقف کرده است و به همین دلیل است که باید همیشه ذهن خود را فعال نگاه دارید. علاوه بر این که باید همیشه مشغول مطالعه و به روز کردن خوتان باشید، مهم است که شوخ طبع هم باشید. هاوکینگ هیچ گاه از ناتوانی‌اش خجالت نکشید، بلکه در برنامه‌های تلوزیونی مختلف حضور پیدا کرد و با وجود وضعیت نامساعدش همیشه لبخند به لب داشت.

وقتی به مشکلات و کمبودهای خود بخندید، دیگر نمی‌توانند شما را محدود کنند و در عوض شما می‌توانید از آن‌ها عبور کنید. به همین دلیل است که او همیشه با روی گشاده در موقعیت‌های مختلف ظاهر می‌شد.

5- "اگر گیر افتادید، خوب نیست که خشمگین شوید. کاری که من انجام می‌‌دهم این است که همچنان به مشکل فکر می‌کنم، اما روی چیزهای دیگر هم کار می‌کنم. گاهی اوقات، سال‌ها طول می‌کشد تا مسیر پیشرفت را پیدا کنم."

هر کسی ممکن است به مشکل بربخورد و گرفتار شود و هر چه ساعت‌های بیشتری را به آن فکر می‌کند، حل آن دشوارتر می‌شود. مهم اینجاست که برآشفته، بی‌تاب و خشمگین نشوید. این کارها به حل مشکل کمک نمی‌کند.حدود 29 سال طول کشید تا استیون هاوکینگ به قضیه معروف سیاه چاله پی ببرد. بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید آن است که مشکل را در پشت ذهنتان قرار دهید و روی چیز دیگری کار کنید. شما هیچ وقت نمی‌دانید که الهامات ذهنی چه زمانی به سراغ شما می‌آیند، پس ذهن خود را باز بگذارید.

6- "اگر همیشه عصبانی و شاکی باشید، آدم‌ها برای شما وقت ندارند"

  آخرین درس، یک درس زندگی عمومی است که به همه مربوط می‌شود. افرادی که دائم شکایت می‌کنند یا عصبانی هستند، بهترین آدم‌های اطراف شما نیستند. این افراد امواج منفی خود را منتشر می‌کنند و این واقعاً مسری است.  مسیر زندگی خود را دنبال کنید و ببنید که چگونه می‌توانید آن را به شکل بهتری تغییر دهید.

گرچه استیون هاوکینگ از لحاظ جسمی فوت کرده است، اما کارها و آموزه‌های او همچنان زنده هستند. این 6 درس کمک می‌کند تا زندگی بهتر و سالمتری داشته باشید.