نقد و بررسی قسمت پنجم از فصل سوم سریال Westworld

در اپیزود این هفته بخش‌هایی از زندگی سراک روشن شد و سوالات جدید در خصوص زندگی کیلب بوجود آمد. یکی از نکات جالب که هدف آن تنها ایجاد تنوع (خارج از داستان خود سریال) بود، تغییر ژانرهای کیلب بر اثر دستگاهی بود که به گردن او متصل شد. اپیزود این هفته به همین دلیل ژانر (Genre) نامیده شد و در طی احساسات کیلب، یه موسیقی‌های مختلفی از فیلم‌های 5 ژانر اشاره شد که این صفحه می‌توانید به آنها دسترسی پیدا کنید.

در فلش‌بک‌هایی که به خاطرات سراک زده می‌شود، روحیه و نبوغ برادر بزرگ او و نقش پررنگش در ساخت ریهوبام مشخص می‌شود. ریهوبام نیاز به سرمایه‌گذاری و big data دارد که شخصی مانند پدر لیام دمپسی (مالک شرکت incite) می‌تواند هر دو را تأمین کند. درست در زمانی که او از ریهوبام ناامید شده است، دو برادر 5 میلیون دلار پول را به 100 میلیون دلار تبدیل می‌کنند و این دمپسی را حریص‌تر می‌کند. این خطر و اینکه دمپسی اطلاعات را لو بدهد سراک را از حذف او مطمئن می‌کند؛ دمپسی زمانی که در حال خروج از شهر است احساس خطر نمی‌کند زیرا ریهوبام چنین چیزی را پیش‌بینی نکرده است.

سراک نه تنها دمپسی را از بین می‌برد بلکه روی افراد بیمار از جمله برادرش آزمایش انجام می‌دهد تا بتواند آنها را اصلاح کند. او رایزنی‌هایی با مقامات سیاسی انجام می‌دهد تا به تدریج قدرت و اطلاعات ریهوبام را افزایش دهد و در مقابل از آشوب‌ها جلوگیری کند. هر چند که می‌دانیم ریهوبام هنوز هم کامل نیست و به اطلاعات «فورج» نیاز دارد اما انسان‌ها در یک loop قرار گرفته‌اند و قدرت اختیار از آنها سلب شده است. در این اپیزود ناهنجاری‌هایی که ریهوبام اطلاع می‌داد به شکل دیگری (همانند چند لایه) نمایش داده می‌شد و البته ساعت مچی سراک نیز بعد از افشاگری دلورس، افزایش بی‌نظمی‌ها (نقاط سیاه) را مشخص می‌کرد.

انتهای داستان دلورس قابل پیش‌بینی بود و می‌دانستیم که قرار است انسان‌ها را از شرایط زندگی‌شان مطلع کند. او برای دسترسی به اطلاعات ریهوبام به لیام دمپسی نیاز دارد و با بیان این نکته که سراک از نقشه‌اش برای به دست آوردن سهام شرکت دلوس باخبر است، او را تحت فشار قرار می‌دهد. البته که دمپسی تنها به لایه‌های خارجی ریهوبام دسترسی دارد و نمی‌تواند آن را نابود کند. در اینجا دلورس اطلاعات موجود در ریهوبام در خصوص سراک را دریافت می‌کند و همان چیزهایی بود که به صورت فلش‌بک در مورد سراک به نمایش گذاشته شد.

از دید دمپسی دلورس نمی‌تواند همزمان در دو مکان حضور داشته باشد و به همین دلیل فکر نمی‌کند که بتواند اطلاعات انسان‌ها را برای آنها ارسال کند. اما می‌دانیم که مارتین یک کپی از دلورس است و با حضور برنارد، مأموریت را به پایان می‌رساند. در زمان خروج دلورس و همراهانش از مترو، همه انسان‌ها از محدودیت‌ها و آینده خود اطلاع دارند و هرج و هرج آغاز شده است. این صحنه به نوعی یادآور قدرت کلمنتاین است که در فصل گذشته میزبان‌ها را به جان یکدیگر انداخته بود. در سکانس پایانی سریال، سراک همانند یک رقیب ضعیف برای دلورس محسوب می‌شود و انگار که قدرت میزبان‌ها به قدرت انسان‌ها برتری دارد؛ چیزی که ممکن است با حضور میو قدرت را به سمت انسان‌ها بکشاند.

بنظر می‌رسد که داستان کیلب عمق بیشتری دارد و باید منتظر اتفاقات غافل‌گیرکننده باشیم. تغییر ژانر کیلب شامل یک یک سکانس عاشقانه با دلورس است و در ژانر پایانی که به «واقعیت» نام‌گذاری شده است، کیلب خاطرات مبهمی در مورد یک آدم‌ربایی و همچنین صحنه‌ای که به یک تخت بسته شده است را به یاد می‌آورد. دمپسی به کیلب می‌گوید: «تو انجامش دادی» و با چرخش کیلب به سمت دلورس بنظر می‌رسد که او چیزهایی در این مورد می‌داند. بهر حال بنظر نمی‌رسد که کیلب یک انسان معمولی بوده باشد که تنها با ناامیدی از زندگی روزمره خود را وارد این بازی کرده باشد.

نکات اپیزود پنجم

محافظ سراک در زمان پرواز به او می‌گوید که ارتباطی بین دستگاه‌های رمزگذاری شده در جاکارتا، برلین، سن ‌فرانسیسکو و لس آنجلس وجود دارد. می‌دانیم که شارلوت و دلورس در سن فرانسیسکو و لس آنجلس حضور دارند و اگر موساشی را در جاکارتا فرض کنیم، پس باید یک میزبان دیگر در شهر برلین حضور داشته باشد که تا به حال چیزی در مورد آن نشنیده‌ایم.

در سکانس کودکی سراک او دستانش را در بین گندم‌های بلند قرار می‌دهد و این صحنه یادآور خاطرات میو با دخترش است که بارها در سریال تکرار شده است. شاید میو و سراک نقاط مشترک بیشتری داشته باشند.

سائول، دیوید و سالومون نام‌های دستگاهی است که سراک و برادرش ساخته‌اند. در سال 2058 این دستگاه ریهوبام نام دارد. به گفته جانان نولان این نام‌ها از کتابی به نام Stand on Zanzibar گرفته شده که یک کتاب علمی تخیلی بوده و جوایز مختلفی را کسب کرده است.

مارتین به برنارد می‌گوید: «سراک کسی رو به دنبال ما می‌فرسته. اما قبلش باید چیزی رو ببینی». در اینجا تبلت تأسیساتی را نشان می‌دهد که ویلیام در اپیزود قبلی در آن حضور داشت. در پیش‌نمایش قسمت بعدی سریال نیز شاهد حضور مجدد ویلیام بودیم. کاملاً مشخص است که دلورس برنامه‌ای برای برنارد چیده است که احتمالاً با ویلیام مرتبط باشد.

در صحنه‌ای که پاریس در حال نابودی و سراک در حال مشاهده آن است، حیوانی بر روی زمین افتاده است. این صحنه ما را به یاد اپیزود اول می‌اندازد که برنارد در یک کشتارگاه کار می‌کرد و با چنین چیزی مواجه شده بود.