اگر می‌خواهید انگیزه و اشتیاق بلند مدت داشته باشید رو به‌عقب برنامه‌ریزی کنید

سایت Quora جایی است که کاربران سئوالات خود را در آن مطرح می‌کنند و متخصصان با انتشار پاسخ‌های خود، علم و دانش‌شان را با دیگران به‌اشتراک می‌گذارند تا همه بتوانند از یکدیگر یاد بگیرند و درک و فهم بهتری از دنیا داشته باشند.

به‌عنوان یک کارآفرین و مؤسس استارت‌آپ انگیزه روزانه شما چیست؟ این سئوال تازه‌ای است که توسط یکی از کاربران در سایت Quora مطرح شده و «برنی کلیندر»، کارآفرین، سرمایه‌گذار و مشاور در این سایت به‌آن پاسخ داده است.

وقتی شما اهداف مشخص و روشنی داشته باشید و دقیقا بدانید که برای رسیدن به آن‌ها باید چه مراحلی را پشت سر بگذارید، هیچ مشکلی به‌عنوان انگیزه نخواهید داشت. و حتما هر روز صبح قبل از این‌که زنگ ساعت‌تان به‌صدا دربیاید از خواب بلند می‌شوید.

وقتی صحبت از هدف و مقصد می‌شود خیلی از انسان‌ها اهداف مبهم و نامشخصی دارند و احتمالا یک مسیر کلی را برای رسیدن به‌آن در نظر دارند (اگر Xهای زیادی را انجام دهم، نهایتا به Y خواهم رسید)، اما مشکل آن‌ها نداشتن یک طرح و برنامه دقیق و گام به‌گام است که تمام اهداف و نقاط کلیدی در آن‌ها از قبل سنجیده شده باشد. به‌همین دلیل است که این افراد به‌سختی و دائما در حال کار هستند اما اصلا نمی‌دانند که آیا کارهایی که انجام می‌دهند آن‌ها را به اهداف‌شان نزدیک می‌کند یا خیر. این افراد بدون هیچ مقیاس مشخصی، تمام انرژی خود را صرف کارهای زمان‌بر و سخت می‌کنند و در نهایت تمام انگیزه و انرژی‌‌شان تحلیل می‌رود.

می‌توان این روند را به دویدن در مه غلیظ تشبیه کرد. به‌شما گفته شده که خط پایان جایی در سمت غرب است، اما واقعا نمی‌دانید که چقدر با آن فاصله دارید، نمی‌توانید حدس بزنید که چقدر به‌آن نزدیک هستید یا این‌که چقدر پیشرفت داشته‌اید. بعد از چند روز کار سخت و طاقت‌فرسا، کم‌کم از خودتان می‌پرسید که چرا تا این حد کار می‌کنید. اصلا نمی‌دانید که آیا در مسیر درست حرکت می‌کنید یا این‌که یک قدم یا هزار قدم با خط پایان فاصله دارید. به‌تدریج میزان تلاش‌تان کمتر می‌شود، زیرا احساس می‌کنید که اهداف‌تان خیلی دور یا حتی دست‌نیافتنی هستند. به‌نظرتان آشنا نمی‌آید؟

خیلی از کارآفرینان روزشان را به‌همین شکل آغاز می‌کنند. یا بدون طرح و برنامه شروع به‌کار می‌کنند یا این‌که یک خط کلی درنظر گرفته‌اند ولی مجددا به‌آن نگاه نمی‌کنند. در مراحل اولیه پیشرفت‌های زیادی دارند، زیرا نقاط عطف‌شان به‌هم نزدیک است و می‌توانند شاهد پیشرفت‌شان باشند. اما به‌محض این‌که فاصله نقاط عطف از هم زیاد می‌شود و نقاط ارجاع از دیدرس آن‌ها خارج می‌شود، انرژی آن‌ها شروع به‌تحلیل رفتن می‌کند. شما واقعا زیاد کار می‌کنید، اما به‌نظر بیهوده می‌آید.

اگر یک هدف واضح‌تر و مشخص‌تر برای خودتان تعیین کنید (خاص، قابل اندازه‌گیری، قابل دست‌یابی، واقع‌گرایانه و محدود به‌بازه زمانی مشخص) و این‌که بدانید برای هر مرحله از این مسیر به‌چه چیزهایی نیاز دارید، آن‌گاه با دیدن پیشرفت و حرکت رو به‌جلو به‌سمت آن هدف، انرژی‌تان افزایش پیدا می‌کند. در این حالت، دیگر فاصله نامشخص بین دو نقطه مهم نیست، بلکه "هر چقدر سریع‌تر به‌هر مرحله برسم، به‌همان نسبت زودتر به‌خط پایان می‌رسم" اهمیت خواهد داشت. پیشرفت شما کاملا واضح و روشن است، تلاش‌های شما برای هدف بعدی مشخص است و دقیقا می‌دانید که چند نقطه عطف دیگر برای رسیدن به‌هدف نهایی در پیش دارید.

از همین رو، داشتن طرح و برنامه و تعیین هدف در کسب‌وکار اهمیت بسیار زیادی دارد. اگر نمی‌توانید مسیر واضح و مشخص رسیدن به‌هدف را ببینید، سعی کنید طرح خود را رو به‌عقب پیش ببرید: برای رسیدن به یک اندازه، مقیاس یا سودآوری مشخص چه چیزهایی نیاز است؟ چند نفر مشتری احتیاج دارید؟ چگونه به آن‌ها دسترسی پیدا می‌کنید؟ به‌چه توانایی‌ها یا منابعی نیاز دارید؟ برای رسیدن به‌آن نقطه چه کارهایی باید انجام دهید؟ نقطه عطف قبلی چه بود؟ این سئوالات را مرتب از خودتان بپرسید. طرح و برنامه خود را رو به‌عقب بروید تا به‌جایی که امروز هستید برسید. در نتیجه، همه چیز برای‌تان روشن‌تر خواهد بود، انرژی، اشتیاق و انگیزه شما دوباره برخواهد گشت و احتمال این‌که از مسیر رسیدن به هدف اصلی خود منحرف شوید کم و کمتر می‌شود.

با گذشت زمان، درمی‌یابید که دیگر از صبح شنبه متنفر و منزجر نیستید. ساعت 5 صبح، پیش از این‌که زنگ ساعت‌تان به‌صدار در بیاید از خواب بلند می‌شوید و کاملا آماده مقابله و مبارزه با چالش‌های پیش رو برای ساخت یک کسب‌وکار موفق خواهید بود.