شانس این وجود داره که انتخاب سختی که راجع بهش فکر میکنید یک چیز بزرگ و مهم باشه، یک چیزی که براتون ارزش داره. به نظر میرسه انتخابهای سخت موقعیتهایی استرسزا هستند که شما را مجبور میکنند حسابی از سلولهای خاکستری مغز استفاده کنید، اما انتخابهای سخت و نقشی که در زندگی ما بازی می کنند را بد متوجه شدیم. فهمیدن انتخابهای سخت نیروی پنهان هر کدوم از ما رو آشکار میکنه.
اونچه که یه انتخاب رو سخت میکنه، روشی است که اون رو با انتخابهای دیگهای که وجود داره، مربوط میکنه. در انتخابهای ساده، یه انتخاب از اون یکی بهتره. در یه انتخاب سخت، یکی در بعضی موارد بهتره و اون یکی در موارد دیگهای بهتره و هیچ کدومشون در همه موارد از اون یکی بهتر نیستن. شما به تلاش میافتید که در شغل فعلیتون تو شهر بمونید یا به شهر دیگهای مهاجرت کنید تا بهسراغ یه کار چالشی برید. در بعضی موارد این تصمیم مزایای زیادی داره و گاهی اوقات هیچ انتخابی بهتر از اون یکی نیست. نباید فکر کنیم که همه انتخابهای سخت، بزرگ هستن. در نظر بگیرین که قراره راجع به صبحانهتون تصمیم بگیرید، میتونید یک چای ساده با پنیر باشه یا میتونه یک تکه نون خالی باشه. فرض کنید اونچه که تو انتخاب مهمه مزه و سلامتی باشه. غلات برای سلامتیتون بهتره، شیرنی خوشمزهتره، اما هیچ کدومشون از اون یکی در همه موارد بهتر نیست. درک این که انتخابای کوچیک هم میتونن سخت باشن انتخابای بزرگ و سخت رو کمتر رامنشدنی جلوه میده. آخرش که ما تصمیم میگیریم که چی برای صبحانه بخوریم، پس شاید بتونیم تصمیم بگیریم که در شهر بمونیم یا بریم دنبال یه کار جدید تو حومه شهر.
شاید نباید این طور فکر کنیم که انتخابای سخت، سخت هستن چون که ما بیاطلاع هستیم. وقتی از مدرسه فارغالتحصیل میشید، برای ادامه بین دو تا رشته تحصیلی نمیتونید به درستی تصمیم بگیرید. کامپیوتر بخونم یا برم سراغ رشته مخابرات. خوب کامپیوتر را دوست دارید، چیزهای شگفتانگیزی داره که بهعنوان یه متخصص کامپیوتر میتونید یاد بگیرین و همهش با لم دادن روی یه صندلی بهدست مییاد. اما برای برخی از مردم بهویژه اونهایی که در خونوادههای متوسط هستند، شاید سادهترین چیزها لوکس بهنظر بیاد. بنابراین تصمیم میگیرند به سراغ کاری برند که در آینده درآمد خوبی داشته باشد. به همین دلیل دفتر یاداشتی تهیه میکنند، یک خط در وسط میکشند و تمام تلاششون را میکنند تا دلایل خوب و بد بودن رشتهای که فکر میکنند مناسب است را یادداشت کنند. یادم میاد که با خودم فکر میکردم، ای کاش میدونستم که زندگیام در هر کدوم از این شغلها چه جوری میشه. فقط اگه یک نفر برام یه دیویدی از این دو تا شغل آیندهام میفرستاد، تصمیمم را میگرفتم اونها رو در کنار هم مقایسه کنم، و ببینم کدومشون بهتره. اونطوری انتخاب ساده میشد.
خوب من اون دیویدی رو نداشتم و چون نتونستم تصمیم بگیرم که کدوم یکی بهتر بود، اون کاری رو کردم که خیلی از ماها در انتخابای سخت میکنیم: تصمیم گرفتم، گزینهای را انتخاب کنم که حداقل میدونم در آینده یک آدم بیکار نخواهم بود و در بدترین شرایط قادر به انجام کارهای ساده هستم. بنابراین کامپیوتر را انتخاب کردم، اما در ادامه متوجه شدم رشته کامپیوتر هم خیلی ساده نیست و ریزهکاریهای زیادی داره. شاید بشه گفت که ترس از ناشناخته که یک پیشفرض مشترک انگیزهبخش در مواجهه با انتخابای سخته، بر یک کجفهمی از اونا استواره. این اشتباهه که فکر کنیم در انتخابای سخت، یکی واقعاً از اون یکی بهتره، ولی ما اون قدر کماطلاع هستیم که نمیدونیم کدوم یکیه و چون ما نمیدونیم کدوم یکیه، ممکنه که گزینه کم ریسکتر رو انتخاب کنیم. حتا اگه هر دو انتخاب رو کنار همدیگه قرار بدیم با اطلاعات کامل، باز هم انتخاب کردن سخته. انتخابای سخت، سخت هستن نه به خاطر ما یا جهل ما؛ اونا سختن چون اصلاً بهترین گزینه وجود نداره.
خب،حالا که بهترین گزینه وجود نداره، اگه معیارها به نفع یکی از انتخابها علیه اون یکی نباشن، پس همه انتخابها به اندازه یکسانی خوب هستند. برای همین شاید حرف درستی که در انتخابهای سخت میشه گفت اینه که اون انتخابها بین گزینههای یک اندازه خوب انجام میشن این هم نمیتونه درست باشه. اگه انتخابها به اندازه یکسانی خوب باشن، میتونین بینشان سکه بیاندازید و این اشتباهه که فکر کنیم این روشی هست که باید بین دو تا شغل یا محل زندگی تصمیم بگیرین: شیر یا خط!
فرض کنید میخواهید بین دو شغل انتخاب کنید: میتونید یک بانکدار سرمایهگذار باشید یا یک هنرمند گرافیست. چیزهای گوناگونی درباره چنین انتخابی وجود دارن، مثل هیجان کاری، امنیت مالی، زمان داشتن برای تشکیل خانواده و ... شاید شغل هنری شما رو در مرزهای دانش یافتن فرمهای جدیدی از بیان تصویری قرار بده. شاید شغل بانکی شما در مرزهای دانش فرمهای جدیدی از جابهجایی ارقام مالی قرار بده. هر طور که دوست دارید این دو شغل رو تصور کنید طوری که هیچ کدومشون از اون یکی بهتر نباشه.
حالا فرض کنید یکی از اون دوتا را کمی بهبود ببخشیم. فرض کنید بانک، به شما اظهار علاقه کنه و هر ماه ۱۲ میلیون تومان به حقوقتون اضافه کنه. آیا اون پول اضافی حالا شغل بانکی رو از شغل هنری بهتر میکنه؟ نه الزاماً. حقوق بالاتر شغل بانکی رو از اونی که قبلاً بود بهتر میکنه، ولی اون قدری کافی نیست که شغل بانکی را از هنرمند بودن بهتر بکنه. ولی اگه یک بهبود در یکی از این شغلها اون رو از اون یکی بهتر نکنه، اون وقت اون دوتا شغل اصلی نمیتوانند به اندازه یکسانی خوب باشن. اگه با دو تا چیزی شروع کنید که یک اندازه خوب هستن و یکیشون رو کمی بهبود بدین حالا باید از اون یکی بهتر بشه. ولی این مورد در زمینه انتخابای سخت وجود نداره.
پس حالا با یه معما روبهرو هستیم. ما دو تا شغل داریم که هیچ کدومشان از اون یکی بهتر نیستن یا به اندازه هم خوب نیستند. خب چطوری قراره که انتخاب کنیم؟ انگار اینجا یک اشتباهی پیش اومده. شاید خود انتخاب مشکلزا است و مقایسه غیرممکنه، اما این هم نمیتونه درست باشه مثل این نیست که سعی کنیم بین دو تا چیزی انتخاب کنیم که قابل مقایسه نیستند. در نهایت داریم ویژگیهای دو تا شغل رو وزندهی می کنیم نه ویژگیهای شماره نه و یک بشقاب نیمرو! مقایسه ویژگیهای دو تا شغل چیزی هست که ما میتونیم انجامش بدیم و اغلب هم انجام میدیم.
من فکر میکنم معما به خاطر فرض پیشبینی نشدهای است که ما درباره ارزش داریم ما ناآگاهانه فرض میکنیم که ارزشهایی مثل عدالت، زیبایی، مهربانی، با مقادیر علمی مرتبط هستند، مثل طول، جرم و وزن. هر سئوال مقایسهای بپرسید که به ارزش ربط نداشته باشه، مثل این که کدوم یکی از چمدونها سنگینترند. فقط سه گزینه وجود دارد. وزن یکی بیشتر، کمتر یا وزن دوتا با هم مساوی است. ویژگیهایی مثل وزن را میتوان با اعداد حقیقی بیان کرد. یک، دو، سه و ... و فقط یه مقایسه ممکن بین هر دو عدد حقیقی وجود دارد. یک عدد بزرگتر، کوچکتر، یا مساوی اون یکی است. ولی درباره ارزشها این طوری نیست. ما به عنوان موجودات فراروشنفکر، تمایل داریم فرض کنیم که تفکر علمی کلید هر چیز با اهمیتی در این دنیا رو داره، اما دنیای ارزشها متفاوت از دنیای علم است. جنس یک دنیا را میتوان با اعداد حقیقی بیان کرد جنس دنیای دیگه رو نمیشه. نباید فرض کنیم که دنیای بودن، طولها و وزنها، همون ساختار دنیای باید، چی رو باید انجام بدیم رو داره بنابراین اونچه که برای ما مهمه، شادی یک بچه و داشتن یک کار خوب را نمیشه با اعداد حقیقی بیان کرد، پس دلیلی نداره که باور داشته باشیم که در انتخاب، فقط سه امکان وجود داره که یکی از دیگری بهتر، بدتر یا مساوی باشه ما نیاز داریم که یک رابطه جدید چهارم فراتر از بهتر، بدتر یا مساوی بودن معرفی کنیم. اونچه که در انتخابای سخت اتفاق میافته رو شرح بده. میخوام بگم که انتخابها «مثل هم» هستن وقتی که انتخابها مثل هم هستند، شاید خیلی مهم باشه که شما کدوم رو انتخاب میکنید، ولی یک انتخاب از اون یکی بهتر نیست. در عوض، انتخابها در یک بازه ارزشی قرار دارند در یک دسته ارزشی که در عین حال از نظر نوع ارزش بسیار متفاوتند. برای همین انتخاب سخته.
فهم انتخابهای سخت به این شیوه یک چیزی را دربارهمون آشکار میکنه که نمیدونستیم هر کدوم از ما نیرویی داره که دلیل تراشی کنه. دنیایی رو در نظر بگیرید که هر انتخابی که باهاش روبهرو میشین انتخاب آسونی باشه. یعنی، همیشه یک بهترین انتخاب وجود داره. اگه بهترین انتخاب وجود داشته باشه، پس اون همونیه که شما باید انتخابش کنید، چون بخشی از منطقی بودن اینه که به جای کار بدتر، کار بهتر رو انجام بدین؛ یعنی انتخاب اون چیزی که بیشترین دلیل رو برای انتخابش دارین. در چنین دنیایی، ما بیشترین دلیل رو داریم که به جای جورابای صورتی جوراب مشکی بپوشیم، به جای برنج غلات بخوریم، به جای حومه شهر در شهر زندگی کنیم و... دنیایی پر از انتخابهای ساده ما را بردهی دلایل میکنه. وقتی بهش فکر میکنید، دیوانگیه که قبول کنید که دلایلی که به شما داده میشه به شما دیکته میکنه که شما بیشترین دلیل رو برای دنبال کردن دقیقاً همون سرگرمیهایی دارید که انجام میدین، دقیقاً زندگی کردن تو همون خونهای که الان زندگی میکنید، دقیقاً انجام دادن همون کاری که الان میکنید، بهجای اینکه با انتخابای دیگه روبهرو بشین که با هم مساوی هستند. انتخابهای سخت و شما، برای خودتون دلیل تراشی میکنید که فلان سرگری رو انتخاب کنید، فلان خانه و فلان کار وقتی که انتخابها مساوی هستند، دلایلی که به ما داده میشه اونایی که مشخص میکنن که ما داریم اشتباه میکنیم وقتی که موقع عمل میشه، ساکت میشن اینجاست که در فضای انتخابهای سخت که ما قراره نیروی طبیعیسازمون رو تمرین کنیم نیرویی که باید دلایلی براتون بسازه تا شما رو به اون شخصی تبدیل کنه که براش زندگی در حومه شهر به زندگی شهری ترجیح داره.
وقتی بین گزینههایی انتخاب میکنیم که با هم مساوی هستند، میتونیم کاری رو بکنیم که واقعاً جالب توجه است. میتونیم خودمون رو طرف یه گزینه قرار بدیم؛ اینجا جایی است که من ایستادهام اینجا اونی است که هستم، من طرفدار بانکداریام من طرفدار شکلات تلخام. این پاسخ در انتخابای سخت یک پاسخ منطقیه، ولی توسط دلایلی که به ما داده شده، دیکته نشدن در عوض، با دلایلی که خودمون خلق کردیم حمایت میشن! وقتی برای خودمون دلیل تراشی میکنیم که این جور آدم باشیم به جای اون جور، ما با تمام وجود تبدیل میشیم به آدمایی که هستیم؛ میتونید بگید ما تبدیل میشیم به نویسندگان زندگیهای خودمون.
بنابراین وقتی که با انتخابای سخت روبهرو میشیم، نباید سرمون رو به دیوار بکوبیم و تلاش کنیم که بفهمیم کدوم انتخاب بهتره. هیچ بهترین انتخابی وجود نداره. به جای اون بیرون گشتن دنبال دلایل باید اینجا دنبال دلایل بگردیم: من قراره کی باشم؟ شاید تصمیم بگیرید که یک جوراب صورتیپوش باشید، عاشق غلات و یک بانکدار که در حومه شهر زندگی میکنه، در حالی که من ممکنه تصمیم بگیرم که یک جوراب مشکیپوش باشم در شهر زندگی کنم و یه هنرمند عاشق شیرینی! کاری که ما در انتخابای سخت میکنیم، خیلی زیاد به خودمون بستگی داره.
حالا، آدمایی که نیروی طبیعیسازشون را در انتخابای سخت تمرین نمیدن دستخوش پیشامدها میشن. ما همهمون آدمای این طوری رو میشناسیم من هل داده شدم که وکیل بشم من طرفدار وکیل شدن نبودم. من برای وکالت ساخته نشده بودم. آدمای بیاراده به دنیا اجازه میدن که داستان زندگیشون رو بنویسه. اونا به مکانیسم هویج و چماق اجازه میدن که دستشون بیاندازه، ترس و راحتی یک گزینه تعیین کنه که چی کار کنن. پس درس انتخابای سخت اینه که شما بتونید از چی حمایت کنید یا طرفدار چی باشید و در انتخابای سخت، اون آدمه باشید. جدای از منشا ترس و رنج بودن، انتخابای سخت موقعیتهای ارزشمندی برای ما هستند تا آنچه که ویژه شرایط نوع بشر هست رو جشن بگیریم این که دلایلی که انتخابای ما رو درست یا نادرست میکنه، بعضی وقتا تموم میشه و اینجا است، در فضای انتخابای سخت که ما این قدرت رو پیدا میکنیم که برای خودمون دلیل بتراشیم که همون آدمای متمایزی باشیم که هستیم و به همین علت انتخابای سخت نفرین نیستند بلکه رحمت هستند.
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟