همان طور که از نام بازی مشخص است، ایده اصلی طراحی مرحلهها و تواناییهای شخصیتها، بازی با جاذبه است. شخصیت اصلی داستان دختری به نام «کت» (Kat) بود که میتوانست خود را مرکز جاذبه قرار دهد و با آزادی کامل در دل نقشه مرحلهها پرواز کند و به دلخواه خود جهت جاذبه را تغییر دهد. این مکانیک جالب و لذتبخش باعث شد تا مأموریتهای هیجانانگیز و جذابی طراحی شوند که تا پیش از آن در کمتر بازی شاهد آن بودید. اما این موفقیت پایان کار نبود و سازندگان بازی ساخت ادامه داستان و قسمت دوم را تأیید کردند و بعد از منتشر شدن بازسازی قسمت نخست برای پلیاستیشن ۴، حالا نوبت به ماجراجویی تازه «کت» و دوستانش در وسعتی بسیار بزرگتر، متنوعتر و جذابتر رسیده است.
سبک: اکشن سوم شخص
پلتفرم: PS4
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment
سازنده: Project Siren
امتیاز: 5
ریشهها
در دنیای بازیسازی بسیار کم پیش میآید یک کارگردان یا تیم بازیسازی، پروژه کاملاً متفاوتی را نسبت به گذشته آغاز کنند و همچنان در ارائه یک تجربه جدید موفق باشند. به این ترتیب، بهتر است قبل از هرچیز با آقای تویاما (Keiichiro Toyama) کارگردان بازی و تیم بازیسازی او بیشتر آشنا شوید. تویاما کار خود را به عنوان طراح گرافیک در سال ۱۹۹۴ در کونامی آغاز کرد و قبل از آنکه یکی از بهیادماندنیترین بازیهای تاریخ را طراحی و کارگردانی کند، در ساخت و توسعه پروژههای مختلفی با کونامی همکاری کرد. اما همهچیز با ساخت سایلنت هیل (Silent Hill) در سال ۱۹۹۹ برای پلیاستیشن تغییر کرد و نام تویاما به عنوان یک کارگردان و طراح صاحب سبک بر سر زبانها افتاد. او که نویسندگی، کارگردانی و طراحی پسزمینه بازی را بر عهده داشت، موفق شد فضای تازهای را برای سبک «وحشت بقا» به ارمغان بیاورد که پیش از آن مخاطبان این سبک تنها با مجموعه «رزیدنت اویل» آن را میشناختند. سایلنت هیل تجربه غریب و روانشناسانهای در سبک ترسناک بود که آن را از همتایان دیگر خود متفاوت میکرد.
اگرچه تویاما بعد از این قدم محکم کونامی را به قصد پیوستن به سونی ترک کرد، اما میراث او مجموعه محبوب و پرطرفداری را شکل داد که الهامبخش استودیوها و بازیسازان بسیاری شد. تویاما با گروهی به نام Team Siren مجموعه ترسناک دیگری را با نام Siren آغاز کرد که به خاطر مکانیکهای خاص آن در برخورد با دشمنان و داستانی که از الگوهای کهن ژاپنی برخاسته بود، یک بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. با از راه رسیدن پلیاستیشن ۳، Blood Cursed آخرین بازی این مجموعه بود که همچنان با شایستگی این گروه و همکاری سونی در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و همچنان یکی از بهترین بازیهای ترسناک با داستان و موقعیتهای هیجانانگیز روی این کنسول است. اما Team Siren که همه آنها را با بازیهای ترسناک میشناختند، سراغ ایده کاملاً متفاوتی رفتند و ترس و وحشت را در مقابل یک دنیای رنگارنگ و سرگرمکننده رها کردند.
این روزها همهجا صحبت از مرگ خلاقیت و غافلگیری در دنیای بازی است. سازندگان و ناشران بزرگ همچنان روی مجموعههای محبوب خود حساب باز کردهاند و از الگوهایی که امتحان خود را پس دادهاند استفاده میکنند. سلیقه مخاطبان هم تغییر کرده است و بهقدری در میان بازیهای تکراری غرق شدهاند که کمتر به یک ایده ناب و جدید روی خوش نشان میدهند. تمام تیراندازیهای اول شخص باید «ندای وظیفه» (Call of Duty) باشند و مخاطبان از تمام بازیهای سبک «محیط باز» (Open world) انتظار یک شماره از مجموعه GTA را دارند. در بازاری که بازگشت سرمایه حرف اول را میزند، پذیرفتن ریسک یک مجموعه جدید، حتی برای ناشران بزرگی مانند یوبیسافت، الکترونیک آرتز یا حتی راک استار هم کار سخت و دشواری است. از طرفی، استودیوهای تازهکار و ناشران کوچک هم نمیتوانند همان الگوهای استاندارد بازیهای گرانقیمتی مانند «آنچارتد» یا «خدای جنگ» را در بازیهایشان به کار بگیرند. در چنین شرایطی تنها امید کسانی که پیگیر تجربههای متفاوتاند بازیهای مستقل هستند که آنها هم گرفتار ایدههای عجیب و غریب شدهاند و معنای مستقل بودن را در به تصویر کشیدن یک دنیای غریب و نگاه نادرست روشنفکری یافتهاند. شما هدف اصلی سرگرم شدن و لذت بردن را از یاد بردهاید و زمانی که با شاهکار متفاوتی مانند Gravity Rush 2 مواجه میشوید، بیش از آنکه از یک بازی باکیفیت لذت ببرید، از حس ناب سرگرم شدن ذوقزده میشوید.
زمانی که با شاهکار متفاوتی مانند Gravity Rush 2 مواجه میشوید، بیش از آنکه از یک بازی باکیفیت لذت ببرید، از حس ناب سرگرم شدن ذوقزده میشوید.
لذت ناتمام
بازیهای خطی نمیتوانند آزادی زیادی نصیبتان کنند و اگر میخواهید درگیر یک روند سینمایی و حسابشده شوید، باید هر قدم توسط بازیسازان پیشبینی شود. اما بازیهای محیط باز حداقل این ویژگی را در اختیار کاربران قرار میدهند که فارغ از مأموریتهای اصلی و جانبی، هر طور که دلشان میخواهد در نقشه گشت و گذار کنند. اما همین بازیها هم بر مبنای کنترلی که برای حرکت شخصیتها طراحی شدهاند، محدودیتهای خاص خود را دارند.
در قسمت دوم Gravity Rush، کنترل شخصیت و گردش در نقشه، خود یک بازی ناتمام و لذتبخش است و سر زدن به قسمتهای مختلف نقشه یا بررسی جزییات آن به تنهایی یک مأموریت شخصی و هیجانانگیز است. همان طور که پیش از این گفته شد، کنترل «کت» بر مبنای توانایی او در تغییر جاذبه و قرار دادن خود در مرکز ثقل طراحی شده است. شهرها و سرزمینهایی که در دل آسمان قرار گرفتهاند هم هیچ فرصتی را برای پرواز ملایم در آسمان، سقوط آزاد یا زیر و رو کردن نقشه از شما دریغ نکردهاند. نقشههای قسمت دوم بسیار بزرگتر از قبل هستند و هرجا باشید بیکار نخواهید بود.
شکل 1- در درگیریهای شلوغ و مبارزه با غول آخرها، همهچیز شکل دیگری به خود میگیرد و هیجان بازی دوچندان میشود.
از طرفی، شهرها کاملاً پویا و زندهاند و با تعداد زیادی از شخصیتهای مختلف پر شدهاند که تعداد فراوانی از آنها مأموریتهای جانبی را به شما سفارش میدهند. این بار مأموریتهای جانبی تنها بهانهای برای طولانیتر کردن زمان بازی نیستند و هرکدام اطلاعات بیشتری درباره داستان و شخصیتهای اصلی و درک بهتری از دنیای بازی نصیبتان میکنند. ثروتمندان جامعه در شهرهایی در دل آسمان زندگی میکنند و مردم فرودست جامعه را به بهانه طبقه اجتماعی متفاوت در سرزمینهای پایین جای دادهاند. داستان درست بعد از قسمت قبل آغاز میشود و «کت» همچنان در راه کشف گذشته خود و تواناییهای او در میان فشار مأموران دولتی و گردبادهای جاذبه که موجودات عجیبی را به همراه آورده است گرفتار میشود. قسمت دوم هم حکم یک پیشدرآمد را بر قصه اصلی دارد و هم با ادامه خط داستانی «کت»، سؤالهای ناتمام و بیجواب بازی نخست را پاسخ میدهد.
اگرچه «کت» روی زمین هم مبارزه میکند، اما توانایی اصلی او در ضربه زدن زمانی است که جاذبه را در اختیار خود قرار میدهد. در این میان، میتوانید با نشانهگیری دشمنان را هدف بگیرید و به آنها ضربه بزنید. مبارزههای بازی به لطف تغییر جاذبه و حرکت در میان زمین و آسمان آنقدر سریع و هیجانانگیز هستند که همراه با موسیقی جذاب بازی هیچ وقت تکراری نمیشوند.
شکل ۲- هیچوقت از دیدن این منظرهها سیر نمیشوید.
اولین دلیل برای تکراری نشدن مبارزهها این است که سازندگان شما را مجبور نمیکنند تا هر بار از توانایی خاصی کمک بگیرید. واقعیت این است که تعدادی مکانیک اولیه برای حرکت و مبارزه در اختیار دارید که ترکیب آنها تنها به خلاقیت و ابتکار شما احتیاج خواهد داشت. افزون بر این، تواناییهای «کت» با جمع کردن کریستالهای ویژه که در قسمتهای مختلف نقشه پراکنده شدهاند ارتقا پیدا میکنند تا باز هم ابتکار عمل بیشتری داشته باشید. دلیل دوم تکراری نشدن بازی و مبارزهها هم این است که رفت و آمد در نقشه و سر زدن به قسمتهای مختلف آن همواره با یک جایزه همراه است که کمترینشان جمع کردن کریستالها یا یافتن یک شخصیت برای کامل کردن یک مأموریت جانبی است. در این میان، تعداد زیادی چالش سخت هم انتظارتان را میکشند و هرکدام تواناییهای شما را در کنترل جاذبه آزمایش میکنند. به علاوه، سازندگان از یک امکان کوچک اما بسیار کاربردی کمک گرفتهاند که باعث شده است بازی پویاتر از قبل باشد. در این امکان زمانی که یک صندوقچه گنج را پیدا میکنید، میتوانید عکس آن را به اشتراک بگذارید تا دیگران در زمان محدود آن را پیدا کنند. شما هم میتوانید در مقابل از عکسهای دیگران استفاده کنید و تواناییهای خود را در جهتیابی و یافتن نقاط پنهان و متنوع بازی بسنجید.
جدا از مکانیک اصلی جاذبه در بازی نخست، این بار دو نوع کنترل جدید هم طراحی شدهاند که حرکت «کت» را دقیقتر و بهتر از قبل کردهاند. در حالت اول زمانی که در وضعیت جاذبه قرار دارید، وزن «کت» کمتر میشود و توانایی حرکتهای ملایمتر و دقیقتری را در اختیارتان میگذارد. حالت دوم هم که بیشتر در زمان مبارزهها به کمکتان میآید، وزن و قدرت «کت» را بیشتر میکند تا حمله به دشمن و ضربه زدن به آنها در میان زمین و هوا اثر بسیار بیشتری داشته باشد. البته اشیای کوچکی هم در محیط هستند که از تغییر جاذبه تأثیر میپذیرند و میتوانید بعضی از آنها را به اطراف پرتاب کنید. تمام آنچه برای معرفی بازی گفته شد، قطعاً بدون طراحی بینقص و عالی نقشهها میسر نمیشدند. نقشهها افزون بر اینکه محتواهای بسیاری روی زمین دارند، چنان با دقت طراحی شدهاند تا در هر وضعیتی از جاذبه که باشید هیچکدام از جزییات تنها برای پر کردن نقشه به نظر نرسند. اوج این زیبایی زمانی نصیبتان میشود که با تغییر جاذبه و زیر و رو کردن نقشه، به قسمتهایی دسترسی پیدا میکنید که پیش از آن هیچ راهی برای رسیدن به آنها نمییافتید. جمع کردن تمام کریستالها به وقت و دقت فراوانی احتیاج دارد و در این میان میتوانید همواره از گرافیک زیبای بازی و منظرههای نفسگیر آن لذت ببرید.
شکل۳ - کنترل تمام شخصیتهای محبوبتان را فراموش کنید و از همراهی «کت» در میان آسمان و زمین لذت ببرید.
جاذبه
گرافیک خیرهکننده و چشمنواز و انیمیشنهای روان حالا دیگر استانداردهای بازیها هستند، اما باز هم بهندرت پیش میآید که طراحی هنری یک بازی سبک خاصی داشته باشد تا به تجربه بهتر حال و هوای بازی کمک کند. بیشتر استودیوها و طراحان هنری تنها به دنبال ارائه باکیفیتترین بافتها و نورپردازیها هستند و گاهی احساس میکنید گرافیک بازی جدا از مکانیکهای روند مرحلهها و فضای داستان طراحی شده است. اما گرافیک «سل شید» (cel-shaded) بازی که با انیمیشنهای شاهکار استودیوی Ghibli برابری میکند، اولین چیزی است که بعد از مکانیکهای جذاب بازی، شما را به تجربه آن دعوت میکند. دنیای رنگارنگ شهرها و طراحی بینظیر شخصیتها درست مانند تماشای یک سریال انیمه است که بیش از ۲۰ ساعت زمان میبرد. حرکت در جاذبه صفر هم به لطف انیمیشنهای روان بازی آنقدر زیبا و نفسگیر است که همواره آرامش خاصی را برایتان فراهم میکند. طراحان هنری و گرافیک بازی کارشان را بهخوبی انجام داده و یک بار دیگر ثابت کردهاند که اصالت هنری و زیبایی یک بازی ارتباط چندانی با قدرت یک کنسول یا کامپیوتر شخصی ندارد، اگرچه نباید از قدرت پلیاستیشن ۴ در به تصویر کشیدن این زیبایی ناتمام بهراحتی بگذریم.
تویاما و گروه سازنده با استعدادش یک بار دیگر نشان دادند که خلاقیت و تنوع، هنوز هم حرف اول را در یک بازی میزنند و هنوز هم میتوان بازیهایی با ایدههایی نو و دست اول برای مخاطبان فراهم کرد. سونی با قسمت دوم Gravity Rush سال نو میلادی را با قدرت آغاز کرد و این روند هیجانانگیز با بازیهای انحصاری دیگر همچنان ادامه دارد. در پایان، پیشنهاد میکنیم اگر قسمت نخست را بازی نکردهاید بهتر است قبل از هر چیز، نسخه بازسازی شده آن را برای پلیاستیشن ۴ تهیه کنید تا با شخصیتها و شکلگیری انگیزههای آنها آشنا شوید. با وجود این، قسمت دوم بازی در کنار ادامه خط اصلی داستان، روایت مستقلی را نیز ارائه میکند، اما لذت پایانبندی بازی و پاسخ به سؤالهای گذشته تنها در صورتی نصیبتان میشود که قسمت نخست را بازی کرده باشید.
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟