آبی بر آسياب يا آتشی بر خرمن کلاس‌های درس؟
مزيت‌ها و چالش‌های استفاده از شبکه‌های اجتماعی در محيط‌های آموزشی
مرزهای آموزش و يادگيری در مدرسه تا کجا گسترده شده‌ است؟ فرهنگ را کجا بايد آموخت؟ مديريت زمان و امکانات را درکجا بايد به دانش‌آموزان و دانش‌جويان آموزش داد؟ کار کردن با سايت‌های شبکه اجتماعی مانند فيس‌بوک و توييتر و ده‌ها سايت کم‌و‌بيش مشابه ديگر در کلاس می‌تواند حواس دانش‌آموزان و دانشجويان را پرت کند و باعث بروز بی‌نظمی شود. برخی از آموزگاران استفاده از شبکه‌های اجتماعی در کلاس‌ را ممنوع کرده‌اند، اما برخی ديگر بر اين باورند که اگر به بچه‌ها ياد بدهيم از همين شبکه‌های اجتماعی در راستای هدف‌های آموزشی بهره ببرند، دقيقاً يک کار آموزشی انجام داده‌ايم. اگر به‌اين نسل نو بياموزيم که خودشان را مديريت و کنترل کنند، بخشی از فرآيند آموزش و پرورش را به مرحله اجرا درآورده‌ايم و در اين‌ صورت است که مزيت‌های شبکه‌های اجتماعی در محيط‌های آموزشی بر جنبه‌های منفی‌ آن خواهد چربيد. عصر جديد اين شماره بازتابی است از مقاله‌ای به قلم مت کاپکو (Matt Kapko)، نويسنده سايت CIO که به بررسی همين موضوع پرداخته ‌است.

دوران درس و مدرسه را به‌ياد داريد؟ همان روزهایی که آغاز سال تحصيلی مترادف بود با رفتن به فروشگاه و خريدن مداد و دفتر و ديگر نوشت‌افزارهای نو. دانش‌آموزان امروز، به ويژه آن‌هایی که در سطوح بالاتر و در دانشگاه‌ها تحصيل می‌کنند، ديگر برای خريد و کار با آن ابزارهای سنتی نه وقت چندانی دارند و نه علاقه‌ای. آن‌ها با خودشان لپ‌تاپ، تبلت، اسمارت‌فون و گجت‌های ديجيتال برمی‌دارند. قرار گرفتن فناوری در دست‌ها و روی پاهای دانش‌آموزان و دانش‌جويان، پنجره وسيعی را رو به فرصت‌ها‌ و دانش‌های گوناگون‌ می‌گشايد، اما از سوی ديگر همين ابزارها می‌توانند به‌ وسیله‌ای برای حواس‌پرتی تبدیل شوند و کارکردی عکس داشته باشند. اين موضوع، به ويژه در ميان درس و کلاس و زمانی‌که دانش‌آموزان از اين ابزارها برای مرور صفحه فيس‌بوک، توييتر، اسنپ‌چت و ديگر سکوهای مشابه استفاده می‌کنند، زيان‌‌بارتر می‌نمايد. به همين علت، برخی از مديران و آموزگاران شدت عمل بيش‌تری به خرج داده و استفاده از دستگاه‌های همراه را در کلاس درس به‌طور کامل ممنوع کرده‌اند. در همين حال ديگرانی هم هستند که می‌گويند اتفاقاً کلاس‌ درس محيطی عالی برای درهم‌شکستن عادت‌های بد دانش‌آموزان و تشويق آن‌ها به بهره‌‌گيری از ابزارهای ديجيتال در دست‌يابی به هدف‌های سازنده است.

خانم کاتلين استنسبری، استاديار رشته روابط عمومی و رسانه‌های اجتماعی دانشگاه ايالتی کليولند، می‌گويد: «بزرگ‌ترين چالشی که به‌عنوان آموزگار با آن رو‌به‌رو هستم اين است که دانش‌آموزان شبکه‌های اجتماعی را نه به عنوان يک ابزار بلکه به‌عنوان اسباب بازی به‌کار می‌برند.» معمولاً چنين تصور می‌شود که بچه‌های هزاره نو متخصصان شبکه‌های اجتماعی هستند، زیرا با رسانه‌های تعاملی بزرگ شده‌اند. اما واقعيت اين است که هرچند شايد بسياری از آن‌ها چگونگی استفاده از فناوری موجود در پس سايت‌هایی مانند فيس‌بوک و توييتر را بلد باشند، نمی‌دانند چگونه بايد از شبکه‌های اجتماعی برای دست‌يابی به هدف‌های کاری، شخصی يا سازمانی خود بهره ببرند. 

استنسبری به دانش‌آموزان خود اجازه می‌دهد در کلاس از دستگاه‌های همراه استفاده کنند، زیرا می‌داند که به‌ هر صورت اشتياقِ پيوسته آن‌ها به سايت‌های شبکه اجتماعی تا زمان فارغ‌التحصيلی‌شان ادامه خواهد داشت. او می‌گويد: «بر اين باورم که آموختن کنترل بر استفاده از شبکه‌های اجتماعی در موقعيت‌های کاری [و جدی] بخشی از فرآيند يادگيری است.»

خانم جِين اوون، استاد بازنشسته دانشگاه ايالتی ميدوسترن، اظهار می‌دارد که شبکه‌های اجتماعی هم بايد مانند هر فناوری تازه ديگری با زندگی ما هماهنگ شوند، اما در طول اين فرآيند و تا رسيدن به آن هماهنگی مطلوب، پيامدهای منفی‌ای نيز وجود خواهند داشت. با اين‌که ممکن است اين فناوری‌ها در کلاس درس باعث حواس‌پرتی يا به‌ وسيله‌ای برای تقلب و... تبديل شوند، اما از سوی ديگر‌ می‌توان آن‌ها را به ابزاری برای يادگيری درست و ژرف و تعامل گروهی تبديل کرد. اوون می‌‌گويد که به عنوان يک مدير، هرگز اجازه نمی‌دهد پيامدهای منفی اين پديده جنبه‌های مثبت آن را تحت‌الشعاع خود قرار دهد. جِين بر اين باور است که آموزگاران بايد نظم و مسئوليت‌پذيری در استفاده از فناوری را به دانش‌آموزان‌ خود ياد دهند. او با طرح پرسشی‌ ظريف می‌گويد: «چرا بچه‌های نسل جديد بايد هنگام ورود به مدرسه ابزارهای ديجيتال خود را خاموش کنند و با سبک و سياق کلاس‌های دهه 1960 درس بخوانند؟ به‌ این دلیل‌که آموزگاران نمی‌توانند برای بهره‌گيری درست از اين فناوری راهی پيدا کنند؟» اما خانم رامانی دورواسولا، روان‌شناس و استاد دانشگاه ايالتی کاليفرنيا در لس‌آنجلس، بر اين باور است که آثار شبکه‌های اجتماعی در کلاس‌های درس بيش‌تر آثاری منفی است، زیرا اين فناوری، در کلاس درس سبب حواس‌پرتی دانش‌آموزان می‌شود. در حال حاضر فقط منظم‌ترين و حواس‌جمع‌ترين آن‌ها می‌توانند بر وظيفه‌‌های کلاسی‌شان تمرکز کنند و در رودهای خروشان اينستاگرام‌ها و فيس‌بوک‌ها گم نشوند. وی با لحنی طنزآميز می‌گويد: «نمی‌توان در کلاس بر اين موضوع نظارت کرد مگر اين‌که روی ديوار پشت کلاس يک آينه نصب شود. اما اگر چنين شود اين‌بار اين آموزگار است که از کار اصلی خود دور خواهد شد، زیرا بايد به‌جای تمرکز بر تدريس، نقش پليس را در کلاس بازی کند.» 

دورواسولا می‌خواهد در کلاس‌های خود، به‌کارگيری لپ‌تاپ‌ها و ديگر دستگاه‌های همراه را ممنوع کند، زیرا دريافته ‌است که بيش‌تر دانشجويانش برای مديريت چنين ابزارهای حواس‌پرت‌کنی، نظم يا درکی کافی ندارند. او می‌گويد، هرگز در هيچ‌يک از کلاس‌هايش دانشجویی نداشته ‌است که شيفته رسانه‌های اجتماعی باشد و عملکردی بالاتر از ميانگين کلاسی داشته ‌باشد. 

چالش‌های ناشی از به‌کارگيری شبکه‌های اجتماعی در کلاس‌ها برای آموزگارانی که در سطوح پايين تدريس می‌کنند حتی از اين هم بيش‌تر است. شبکه‌های اجتماعی ممکن است به‌طور غيرمستقيم کاربر را به‌سویی سوق دهند که زيادی به‌خود و هويت مجازی‌اش توجه کند و در مقابل، بسياری از موجوديت‌های جهان پيرامون خود را ناديده بگيرد. گايل لايکت، آموزگار مهارت‌های زبانی پايه هشتم در نيوجرسی، می‌گويد، هشت سال پيش هنگامی‌که کار تدريس را شروع کرد می‌توانست برای فهماندن مطالب به بچه‌ها از نمونه‌های واقعی در جامعه مثال بزند و دانش‌آموزان نيز منظورش را می‌فهمیدند. اما اينک، بچه‌ها به دايره کوچکی که دور خود ايجاد کرده‌اند، علاقه دارند و نکته اين‌جا است که اين دايره را براساس دانش عمومی و علاقه‌مندی‌های کنونی‌شان شکل داده‌اند و گویی گستره اطلاعات‌شان را محدود نگاه داشته‌اند. نتيجه‌ اين‌که از مهارت يا قدرت تحليل يا حتی آگاهی‌ اوليه درباره شرايط کنونی و تا حدی گذشته دنيای خود بی‌بهره می‌مانند. ليکت می‌‌‌افزايد، در سال‌های گذشته در میان درس از شخصيت‌های اجتماعی و تلويزيونی معروف مثال می‌زد، اما اينک به‌سختی می‌تواند سوژه‌هایی را بيابد که بچه‌ها با آن ارتباط برقرار کنند.

ديدگاه آقای اسکات سيلورمن، معاون امور دانشجویی دانشگاه کاليفرنيا در ريورسايد، اين است که استفاده از شبکه‌های اجتماعی در کلاس، چهار ايراد بزرگ دارد: بروز حواس‌پرتی، فراهم کردن موقعيت برای تقلب، ايجاد مشکل در تشخيص واقعيت از تخيل و شرارت سايبری. اما هم‌زمان به‌اين مورد نيز اشاره می‌کند که اگر آموزگاران بتوانند برای بهره بردن از شبکه‌های اجتماعی در کلاس‌های‌شان راهبردهای مشارکتی پخته و کارآمدی را اجرا کنند می‌توان عيب‌های يادشده را به‌گونه مؤثری مديريت کرد. برای نمونه، آموزگار می‌تواند از بچه‌ها بخواهد برای امتحان بعدی روی يک سايت ويکی‌ مرتبط با موضوع مشارکت کنند. همچنين، دانش‌آموزان می‌توانند با توييت کردن مطالب گوناگون برای هم درباره رويدادهای جاری مطالب بيش‌تری ياد بگيرند. پژوهش‌های سيلورمن برای پايان‌نامه دکتری خود درباره آثار شبکه‌های اجتماعی در ارتباط با دانشجويان دانشگاه نشان می‌دهد که مزيت‌های شبکه‌های اجتماعی هنوز بر ريسک‌هاي‌شان می‌چربند. به زعم او اگر دانشجويان بتوانند از همه ابزارهایی که در توشه دارند، از جمله شبکه‌های اجتماعی، بهره ببرند، بيش‌تر می‌توانند در کارهای کلاسی مشارکت کنند. به‌نظر استنسبری نيز مهم‌ترين کار اين است که ويژگی‌های رفتاری خوب گسترش پيدا کند و استفاده‌های درست‌ و سازنده‌تر از شبکه‌های اجتماعی به دانش‌آموزان و دانش‌جويان ياد داده‌ شود. بررسی‌های جاری او نشان می‌دهند که دانشجويان برای کاربردهای حرفه‌ای از شبکه‌های اجتماعی آمادگی ندارند، زیرا در کلاس‌ چيزی در اين‌باره نياموخته‌اند. به گفته او آموزگاران می‌توانند به‌جای ممنوع کردن شبکه‌های اجتماعی در کلاس، استفاده مسئولانه از آن‌ها را ياد بدهند و آن‌ها ‌‌را در شيوه‌های آموزشی‌شان به‌کار گيرند. 

عکس آغازين: استفاده از دستگاه‌های همراه و رسانه‌های اجتماعی در محيط‌های آموزشی نيازمند مديريتی درست وکارآمد است (منبع عکس: thinkstock.com / بازنشر در cio.com)

ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را می‌توانید از کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور و نیز از دکه‌های روزنامه‌فروشی تهیه نمائید.

ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه     
ثبت اشتراک نسخه آنلاین

 

کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکه‌ها

  • برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network  اینجا  کلیک کنید.

کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون

  • اگر قصد یادگیری برنامه‌نویسی را دارید ولی هیچ پیش‌زمینه‌ای ندارید اینجا کلیک کنید.

ایسوس

نظر شما چیست؟