جنون واقعیت
بررسی جلوه‌های ویژه فیلم جنون سرعت
خودروهایی که می‌تازند، به‌هم تنه می‌زنند، به پهلو سر می‌خورند، در هوا معلق می‌زنند و آتش می‌گیرند؛ این فضای فیلم «جنون سرعت» یا نید فور اسپید (Need For Speed) است و مخاطب، این فرصت را یافته تا این نماهای حیرت‌انگیز را بر پرده سینما ببیند. آن‌هایی که به مجموعه بازی‌های محبوب نیدفوراسپید علاقه دارند، این صحنه‌ها را به‌خاطر می‌آورند؛ سعی شده است تا این فیلم، ادای دینی باشد به طرفداران مجموعه بازی جنون سرعت و مشخص است تلاش زیادی برای دست‌یابی به این هدف صورت گرفته است. اما این فیلم نه تنها ادای دینی به این بازی است بلکه ادای دین به فیلم‌های کلاسیک دهه 1960 و 1970 میلادی نیز محسوب می‌شود که در آن هنرپیشه خودش، بی‌هیچ پرده سبزی رانندگی می‌کرد! «جنون سرعت» از چند بعد فیلم مهمی است؛ نخست این‌که با الهام از یک بازی ویدیویی ساخته شده است؛ دوم این‌که دوربین‌های دیجیتال نقشی اساسی در ساخت آن داشته‌اند و مهم‌تر این‌که جلوه‌های بصری آن‌چنان به خدمت واقع‌نمایی بدل‌کاری‌ها در آمده که این فیلم را به یکی از نمونه‌های ناب کاربرد جلوه‌های بصری نامحسوس تبدیل کرده است.

«جالب است که همه گمان می‌کنند صحنه‌های تعقیب و گریز و رقابت خودروهای این فیلم توسط کامپیوتر ساخته شده‌اند.» این جمله را  اسکات‌ وا (Scott Waugh)کارگردان فیلم «جنون سرعت» در مصاحبه‌ای بیان کرده است؛کسی که خودش و پدرش بدل‌کار بوده‌اند و حالا در مقام کارگردان، فیلمی بر اساس یکی از بازی‌های معروف و پرطرفدار حوزه رانندگی ساخته است. هدف او کاملاً مشخص بوده است: ساخت فیلمی که در آن صحنه‌های مربوط به رانندگی‌ها، مسابقات و تعقیب و گریزها همگی واقعی باشند و جلوی دوربین رخ دهند، بدون ذره‌ای استفاده از جلوه‌های ویژه کامپیوتر. هیچ خودروی کامپیوتری و هیچ پرده سبزی در کار نیست و اگرچه جلوه‌های بصری در تقویت آن‌چه سر صحنه رخ داده است کمک بزرگی کرده، با خیال راحت می‌توانید به تماشای صحنه‌های رانندگی بنشینید؛ همه رانندگی‌ها واقعی هستند!

رقابت دوربین‌ها
اگرچه در ظاهر این فیلم رقابت مهیج خودروها و راننده‌ها را به تصویر می‌کشد، در باطن آزمایش نمایش‌گر رقابتی به مراتب مهیج‌تر است: رقابت چهل دوربین مطرحی که مدیر تصویربرداری برای ثبت تصاویر دلخواه خود، پیش از آغاز تصویربرداری آن‌ها را یک به یک آزمایش کرده و از بین آن‌ها به انتخاب‌هایی دست زده است. در «جنون سرعت»، دوربین‌ها نقشی فراتر از حد معمول ایفا می‌کنند. کارگردان خواسته‌های متنوعی از دوربین‌های خود داشت. در این فیلم لازم بود تصاویر خیره‌کننده‌ای از تصادف‌ها، گفت‌وگوهای شخصیت‌ها در داخل خودرو و تعقیب و گریزهای جاده‌ای تهیه شود؛ دوربین در برخی از صحنه‌ها باید طوری نصب می‌شد که خودرو پس از یک تصادف و پرش، درست در کنار کادر تصویر به زمین بخورد؛ در فیلم صحنه‌ای است که یکی از خودروها به‌طور مستقیم به سمت دوربین می‌آید و به شیشه جلو برخورد می‌کند (شکل1). 


 شکل1: صحنه‌ای از فیلم که در آن یکی از خودروها پس از تصادف به سمت دوربین می‌آید.

همین خواسته‌های متنوع سبب می‌شد بخش متنوعی از دوربین‌ها نیز درنظر گرفته شوند. از طرفی، کارگردان به تصویربرداری نیاز داشت که خطرات را قبول کند و از تجربه‌های جدید نترسد. اسکات ‌وا که برای تصویربرداری فیلم پیشین خود، «قانون شجاعت» (Act of Valor)، از کمک شِین‌ هرلبت (Shane Hurlbut) بهره برده بود، در فیلم «جنون سرعت» هم وی را انتخاب کرد.
در حالت مرسوم، همیشه یک واحد، مسئول تصویربرداری صحنه‌های مربوط به بازیگران و دیالوگ‌ها است و واحد دوم به تصویربرداری از بدل‌کاری‌ها می‌پردازد. ولی در این فیلم، هر دو واحد به‌طور هم‌زمان تصویربرداری کردند. از همان اوایل کار، تصمیم بر آن شد تا تصویربرداری به‌طور دیجیتال صورت گیرد. دوربین‌های دیجیتال را می‌توان در مناطق متنوع‌تری از صحنه نصب کرد و همین موضوع سبب ایجاد تحول مهمی در تصویربرداری فیلم‌های اکشن شده است. در «جنون سرعت» هم نتیجه استفاده از دوربین‌های دیجیتال شگفت‌انگیز است. در این فیلم زوایای دوربینی گنجانده شده که تا پیش از این هرگز دیده نشده بود. 
در فیلم «جنون سرعت»، مجموعه‌ای از دوربین‌های دیجیتال با قابلیت‌های مختلف در قالب مجموعه‌ای از استیدی کم‌ها، دوربین‌های روی دست، دوربین‌های نصب شده داخل خودرو، دوربین‌های کلاهی، خودروهای تصویربرداری (شکل 2) و دوربین‌های تعقیب‌کننده (شکل 3) به‌کار رفتند.


 شکل 2: پلتفرم‌هایی روی خودروها نصب می‌شدند که راننده بدل‌کار می‌توانست از طریق آن‌ها خودرو را از بیرون هدایت کند.


 شکل3: خودروهای ویژه‌ای که دوربین روی آن‌ها نصب شده است و در صحنه‌های مربوط به جاده، خودروهای دیگر را دنبال می‌کند.

دوربین‌های انتخاب شده
 با تماشای فیلم «جنون سرعت» در می‌یابیم که استفاده از دوربین‌های متعدد برای نمایش اکشن فیلم، ایده صحیحی بوده و به‌خوبی هم جواب داده است؛ هرچند این‌ کار چالش‌هایی جدی پیش روی سازندگان فیلم قرار داده است. به‌عنوان مثال، نمایش یک قالب تصویری کوچک (1080 P) بر پرده سینما از جمله این چالش‌ها بود. هرلبت برای انتخاب و تهیه دوربین‌های مورد نظرش، آزمون‌های مفصلی را روی مدل‌های مختلفی از دوربین‌ها انجام داد؛ برای تصویربرداری اصلی، بیش از چهل دوربین مورد آزمایش قرار گرفتند. وی در این زمینه می‌گوید: «تاکنون نشنیده‌ام که کسی آزمونی به این وسعت روی دوربین‌ها انجام داده باشد.» هرلبت در نهایت به 9 دوربین یا به‌طور دقیق‌تر به 9 فرمت تصویربرداری رسید و آزمون نهایی را روی آن‌ها انجام داد: ARRI Alexa ،Sony F65 ،Sony F55 ،GoPro Hero3 ،RED EPIC ،Canon EOS C500 ،Canon EOS-1D C و Blackmagic Cinema Camera و البته دوربین تصویربرداری 35 میلی‌متری. وی علاوه بر این‌که پارامترهای دوربین‌ها را ارزیابی کرد، عملکرد دوربین‌ها در سرعت‌های بیش از 240 کیلومتر در ساعت را نیز بررسی کرد. در نهایت، از میان این 9 دوربین، چهار مدل دوربین با ویژگی‌های مختلف و در واقع چهار نوع حس‌گر دوربین متفاوت برای تصویربرداری «جنون سرعت» انتخاب شد. C500 کانن، به‌عنوان دوربین A  و Alexa به‌عنوان دوربین B انتخاب شدند. 1D کانن و  HERO 3 شرکت GoPro هم به ترتیب به عنوان دوربین‌های C و D در نظر گرفته شدند. هریک از این دوربین‌ها تصاویری با ظاهر منحصربه‌فرد ارائه می‌دهد که این در راستای خواسته‌های مدیرتصویربرداری بود. هرلبت می‌گوید: «کار من در هم آمیختن این تصاویر (با فرمت‌ها و ظاهر مختلف) است تا در طول فیلم، تصویری یک‌دست ایجاد شود. چیزی که هم طبیعت مسابقات رانندگی امروزی را نمایش دهد و هم ادای دینی به فیلم‌های کلاسیکی نظیر  Bullitt و Road Warrior باشد.»  

دوربین اصلی: C500 
به‌طورکلی، برای تصویربرداری از فضاهای داخلی و خارجی و شب از این دوربین استفاده شد. تمام تصویربرداری‌های داخلی خودروها در صحنه‌هایی که تصادفی رخ نمی‌دهد، توسط این دوربین صورت گرفت (شکل 4).


شکل 4: الف - یکی از صحنه‌های داخلی فیلم که توسط c500 گرفته شده است

شکل 4: ب- نحوه نصب دوربین c500 درخودرو

تأکید کارگردان به واقعی بودن صحنه‌ها، مدیر تصویربرداری را وادار کرد تا برای صحنه‌های فیلم به‌دنبال دوربین دیجیتالی باشد که علاوه بر توانایی ثبت تصاویری زنده و واقعی، تصاویری با کیفیت بالا ارائه دهد. از طرفی لازم بود این دوربین به اندازه کافی سبک و کوچک باشد تا بتوان به منظور تصویربرداری از صحنه‌های داخلی خودروها، آن‌ را در صندلی عقب یا صندلی کنار راننده جاسازی کرد. این ویژگی به ویژه درباره خودروهای سوپر اسپورت (Super car) بسیار حیاتی بود؛ زیرا صندلی عقب در این رده از خودرو‌ها کاملاً با موتور اشغال شده است و فضای کافی برای کار گذاشتن دوربین وجود ندارد. علاوه بر این همان‌طور که گفته شد، تصاویر با کیفیت 4K گرفته می‌شدند و لازم بود این تصاویر برای نمایش روی پرده سینما به‌طور مناسب دوباره کادربندی (Reframing) شوند. در نتیجه، تصاویر ‌باید با کیفیت مناسبی گرفته می‌شدند. نکته دیگر این‌که دوربین مورد استفاده شده باید تحمل شرایط سخت تصویربرداری را نیز می‌داشت. دوربین C500 کانن واجد این شرایط بود و تصاویری در فرمت HRAW ارائه می‌داد (شکل 5).  در ضمن، در نماهای خارجی روز از دورربین Arri Alexa استفاده شد. یکی از موارد مهم کاربرد آن، در خودروهای تعقیب‌کننده بود (شکل 3). 


شکل5: نمونه‌هایی از کاربرد دوربین C500 و نحوه نصب آن در بخش‌های مختلف خودرو‌ها

نمای دید راننده: دوربین 1DC کانن
مایی که بازیکن می‌تواند دست راننده، فرمان و کیلومترشمار را ببیند. گنجاندن چنین نماهایی در فیلم سبب می‌شد بیننده فضای بازی را به‌طور مؤثرتر به‌خاطر بیاورد. تصویربرداری 4K این نمای دید، از اهمیت بالایی برخوردار بود تا بتوان تصاویر حاصل را به منظور نمایش با کیفیت روی پرده سینما دوباره اصلاح کرد. برای این‌ کار کلاهی مجهز به دوربین طراحی و 1DC کانن روی کلاه نصب شد (شکل 6).


 شکل6: کلاه ویژه‌ای که دوربین 1DC به منظور ثبت نمای دید راننده روی آن نصب شد.

نتیجه استفاده از این دوربین، قرار گرفتن بیننده در موقعیت راننده بود، به‌طوری‌که بیننده می‌تواند فرمان را ببیند و کیلومترشمار را بخواند. مشابه چنین کاری در فیلم «قانون شجاعت» هم انجام گرفته بود که در آن‌جا تصاویر به‌صورت «اول شخص» دیده می‌شدند. 
شاید مشابه نماهای گرفته شده توسط این کلاه را در مسابقات نسکار هم دیده باشیم، ولی باید توجه کرد که تصاویر این فیلم با کیفیتی قابل نمایش بر پرده سینما تهیه شده‌اند. 

دوربین‌های تصادف
برای دوربین‌های لحظه تصادف (Crash cam) از دوربین C500 و نیز از 1DC استفاده شد که در محفظه‌های ویژه طراحی شده برای این منظور قرار داده شدند (شکل 7).


 شکل7: برای دوربین‌های تصادف، محفظه‌های ویژه‌ای طراحی شدند؛ قابلیت‌های دوربین به‌راحتی در دسترس بودند.

سازندگان فیلم می‌‌توانستند 8 تا 10 عدد از این محفظه‌ها را در جاده نصب کنند (شکل 8). به‌گونه‌ای که حتی خودروها به آن‌ها برخورد کنند. این محفظه‌ها طوری طراحی شده بودندکه دوربین، به سهولت و با صرف زمان کمی قابل تنظیم، نوردهی و فوکوس بود و تصاویر تأثیرگذاری از صحنه‌های برخورد فراهم می‌کرد.


 شکل8: این دوربین‌ها برای ثبت نماهایی هرچه نزدیک‌تر، در مناطق مختلف مسیرخودرو‌ها نصب می‌شدند.

دوربین GoPro Hero 3
در صحنه‌هایی که باید تصاویر مستقیم از درون مهلکه تصادفات تهیه می‌شد، دوربین‌های Hero 3 شرکت GoPro به میدان می‌آمدند (شکل 9).


 شکل9: دوربین‌های HERO3 شرکت GoPro

این دوربین‌ها در صحنه‌های سقوط و آتش‌سوزی تحمل بالایی از خود نشان دادند. به‌عنوان مثال، یکی از صحنه‌هایی که Hero E نقش پررنگی در آن داشت، تصادف مک‌ لارن است. در این صحنه، دو راننده بدل‌کار با سرعت بیش از 160 کیلومتر در ساعت  به پیچی 45 درجه می‌رسند. یکی از خودرو‌ها  به عقب مک ‌لارن می‌زند و مک ‌لارن بعد از چند دور معلق زدن در جاده، روی سقف می‌آید و در جاده سر می‌خورد. برای ثبت این صحنه، چهار دوربین GoPro روی مک لارن نصب شد تا تصاویر مربوط به معلق زدن آن ثبت شود. از جمله صحنه‌هایی که هرلبت از آن به‌ عنوان «قاب کلیدی» یاد  می‌کند، صحنه مهم تصادف روی پل است: صحنه‌ای که در آن خودرو پس از تصادف پرتاب می‌شود و خودرویی که از پشت می‌آید از زیر آن عبور می‌کند. سر صحنه و زمانی‌که در حال آماده‌سازی دوربین‌ها برای این سکانس بودند، مدیر تصویربرداری ایده جالبی به ذهن او رسید: «چطور است که یک دوربین GoPro کنار راننده نصب کنیم تا وقتی خودرو در هوا است، از فاصله گرفتن آن از زمین تصویر داشته باشیم.» وقتی می‌خواهید GoPro یا هر دوربینی را برای صحنه آماده کنید، باید شات  را در ذهن مجسم کرده و حدس بزنید قرار است چه اتفاقی بیفتد. در این صحنه، دوربین کنار آینه بغل سمت راننده، رو به پایین نصب شد به‌طوری‌که زمین را می‌دید. هرلبت می‌گوید: «در ذهن مجسم کردم که بعد از تصادف، خودرو به یک طرف می‌لغزد و پرتاب می‌شود و وقتی این اتفاق می‌افتاد، امید داشتم که به اندازه کافی بالا برود تا خودرو دیگر بتواند از زیر آن عبور کند.»

خودروها
رانندگی با سرعت بالا سهم مهمی در این فیلم دارد و در نتیجه خودرو‌ها بخش‌های مهم فیلم هستند. در این فیلم ده‌ها خودرو آسیب دید. خودرو‌هایی که در نماهای عادی می‌بینیم، همگی واقعی هستند. ولی در صحنه‌های تصادف از نمونه‌های بدل خودرو‌های اصلی استفاده شده است. تنها خودرویی که نمونه واقعی آن در هیچ یک از صحنه‌ها استفاده نشد، خودروی P1 مک لارن بود. موستانگ فورد به‌عنوان خودروی قهرمان فیلم انتخاب شد که هشت دستگاه  از این خودرو آماده شد و در فیلم، شش دستگاه در صحنه‌های تصادف استفاده شدند که پنج دستگاه از آن‌ها خسارت کلی دید. الکترونیک آرتز (EA) ناشر سری بازی‌های جنون سرعت، با همه برندهای خودروساز مورد نظر رابطه خوبی داشت و همین کمک کرد تا در تهیه خودرو‌های جایگزین و بدل به گروه سازنده فیلم کمک کنند، به‌طوری‌که این شرکت‌ها طراحی‌های CAD مورد نیاز را در اختیار گروه قرار دادند. وا درباره دلیل استفاده از خودروهای جایگزین می‌گوید: «در دنیا تنها تعداد اندکی خودروی سوپر اسپورت وجود دارد و نصب دوربین روی آن‌ها بسیار دشوار است. شما هرگز راضی نمی‌شوید خودرویی دو و نیم میلیون دلاری را برای نصب دوربین سوراخ کنید.» علاوه بر خودروهایی که در سکانس‌های فیلم می‌بینیم، گروهی از خودروها نیز به‌عنوان خودروی‌های تصویربرداری مورد استفاده قرار گرفتند.

ضبط‌کننده‌ها و تدوین
برای ضبط تصاویر ازضبط‌کننده‌های Codex Onboard S استفاده شد. هرلبت مدیر تصویر‌برداری، هشت ضبط‌کننده Codex برای پشتیبانی از بیش از 35 دوربین به‌کار گرفت. هرلبت پیش از تصویربرداری، آزمون‌هایی را روی دوربین‌ها و ضبط‌کننده‌های Codex صورت داد تا اطمینان حاصل کند این تجهیزات شرایط دشوار تصویربرداری را تحمل کرده و نتایج مورد نظر را ارائه می‌دهند. وی می‌گوید: «ما یک Onboard S را در خودرویی که با سرعتی حدود 135 مایل در ساعت حرکت می‌کرد، آزمودیم.» آزمایش‌ها آن‌ها را متقاعد کرد که این دستگاه‌ها می‌توانند ضربه، تکان و سرعت را تحمل کنند. همچنین به اعتقاد هرلبت، ضبط‌کننده‌های Codex عناصر مهمی برای تصویربرداری با سرعت بالا محسوب می‌شدند.
Bandito Brothers (شرکت چندرسانه‌ای که اسکات وا یکی از مؤسسان آن است و کار پس از تولید فیلم را ‌انجام داد) برای ذخیره‌سازی تصاویر دوربین‌ها، از سیستم TerraBlock 24D (شرکت Facilis Technolo) بهره برد تا فرآیند«پس از تولید» با کیفیت 4K را تسریع کند.  لانس هلت، مدیر بخش پس از تولید شرکت Bandito Brothers در این زمینه می‌گوید: «برای چنین پروژه‌ای بهره‌گیری از یک راه‌کار با کارایی بالا نظیر TerraBlock موردی اساسی بود، به‌ویژه برای کار با تصاویر خام 4K. این راه‌کار به تدوین‌گران اجازه داد با هم همکاری موثرتری داشته باشند. این سیستم می‌توانست از پس کار با هر چیزی که به خوردش می‌دادیم، برآید.»
برای این‌که مرحله «پس از تولید» طبق برنامه پیش رود، Bandito Brothers تدوین‌گران را در مکان‌های مختلف سر صحنه می‌برد و آن‌ها در حین تصویربرداری به کار تدوین می‌پرداختند. فایل‌ها روی یک TerraBlock 24D با ظرفیت 96 ترابایت (تصاویر تصویربرداری شده) ذخیره می‌شدند. 
تدوین آفلاین روی Avid انجام می‌شد؛ تدوین آنلاین در Premiere و تصحیح رنگ تصاویر در DaVinci Resolve 10  (از شرکت Blackmagic) صورت می‌گرفت و به‌طور هم‌زمان فیلم 4K به شرکت جلوه‌های بصری CantinaCreative در لس‌آنجلس (شاخه جلوه‌های بصری Bandito Brothers) فرستاده می‌شد. TerraBlock از طریق شبکه اترنت، به  نوزده ایستگاه کاری مبتنی بر ویندوز و شش ایستگاه کاری مک که  مجموعه‌ای از ابزارهای استاندارد به کار رفته در صنعت را اجرا می‌کردند، متصل بود. هلت می‌گوید: «TerraBlock این قدرت را به ما داد تا به‌طور مؤثر بین کار آفلاین، آنلاین و جلوه‌های بصری همکاری و کار گروهی ایجاد کنیم.» 

جلوه‌های بصری
با این‌که تمام صحنه‌های مربوط به خودروها واقعی هستند، ولی استفاده از جلوه‌های بصری دیجیتال برای اصلاح تصاویر و حذف یا اضافه کردن عناصری به شات‌ها لازم بود. باید توجه داشت که به‌عنوان مثال برای یک سکانس، 32 دوربین هم‌زمان از یک صحنه تصویربرداری کرده‌اند و به‌دلیل تنوع نماهای چنین سکانس‌هایی، به‌ناچار دوربین‌ها درکادر یکدیگر قرار می‌گیرند. در نتیجه، باید با استفاده از تکنیک‌های دیجیتال، این دوربین‌ها از شات‌ها حذف شوند. از طرفی، استفاده از ساختارهایی نظیر شیب‌ها و کابل‌ها و حتی حضور تصویربردارها، استفاده از جلوه‌های بصری دیجیتال را اجتناب‌ناپذیر کرد. بر همین اساس، گروه‌های جلوه‌های بصری بخش مهمی از کار بودند تا این موارد اضافی را به‌طور دقیق از شات‌ها حذف کنند و نماها را بهبود بخشند. 
دو شرکت Atomic Fiction و Cantina Creative در این بخش به کمک گروه سازنده فیلم آمدند. در برخی از سکانس‌ها نظیر سکانس کلیدی پل، تصاویرِ قبل از پل و روی پل که در دو نقطه مجزا تصویربرداری شده بودند، با استفاده از تکنیک‌های جلوه‌های بصری و بهره‌گیری از دکورهای دیجیتال با یکدیگر هماهنگ شدند. در همین سکانس، یک شیب ویژه ساخته شد تا خودرو روی آن رفته و پرش خود را انجام دهد. لازم بود چنین مواردی توسط تکنیک‌های دیجیتال از نماهای نهایی حذف شوند (شکل10). بعد از این پرش، خودرو روی پل آتش می‌گیرد و به پایین پل سقوط می‌کند. 


 شکل10: در چنین صحنه‌ای ابزارهایی استفاده می‌شد که لازم بود با استفاده از تکنیک‌های دیجیتال در مرحله پس از تولید، از شات‌های نهایی حذف شوند.

برای تصویربرداری این بخش هم گروه جلوه‌های ویژه یک قفس فولادی بزرگ را به‌ دورخودرو متصل کردند؛ به‌ همراه کابل‌هایی برای کشیدن خودرو تا درحین آتش گرفتن روی جاده معلق بزند. Atomic Fiction روی این صحنه‌ها هم کار کرد تا حاصل کار بدل‌کاران، درخشش بیش‌تری بر پرده داشته باشد.
از جمله سکانس‌هایی که در آن از جلوه‌های بصری نامحسوس استفاده شده است، تعقیب و گریز نهایی فیلم است که در جریان آن دو خودرو به هم برخورد می‌کنند. برای تصویربرداری این صحنه، علاوه بر دوربین‌های نصب شده روی خودروهای اصلی (شکل11 الف)، تعدادی دوربین هم روی جاده قرار دارند. در مرحله پس از تولید این دوربین‌ها حذف شدند (شکل11 ب).


 شکل 11 الف: تصویری که در صحنه گرفته شده است؛ در این تصویر تجهیزات اضافی روی خودرو و نیز دوربین‌های روی جاده دیده می‌شوند.


 شکل 11 ب:گروه جلوه‌های بصری Cantina Creative موارد اضافی نظیر دوربین‌ها را حذف کرد و تصویر را بهبود بخشید. ​

این شیوه کار برای کوین بیلی، سرپرست جلوه‌های بصری Atomic Fiction بسیار جالب بود. وی معتقد است باید در چنین فیلمی به جلوه‌های بصری در حکم ابزاری برای بهتر شدن ظاهر و نتیجه نهایی کار نگریسته شود. 

«جنون سرعت» بر پرده
هرلبت «جنون سرعت» را آینده فیلم‌سازی می‌داند. در این فیلم از دوربین‌های مختلفی استفاده شد که هریک ویژگی‌ها و قابلیت‌های منحصربه‌فردی داشتند و این  نشان می‌دهد که دوران سنتی ساخت فیلم که در آن برای تصویربرداری تنها از یک مدل دوربین استفاده می‌شد، سر رسیده است. 
کارگردان «جنون سرعت» عقیده دارد همچنان بهترین فیلم‌های مربوط به رانندگی را باید در فیلم‌های دهه‌های شصت و هفتاد میلادی جست‌وجو کرد: «به عقیده من تعقیب و گریز خوردو در فیلم Bullitt شگفت‌انگیز است.» علاوه بر مزایای آن فیلم به عقیده وی، این‌که استیو مک کویین شخصاً در صحنه‌های این فیلم رانندگی کرده است ویژگی مهمی به‌شمار می‌آید: «به عقیده من، این هنر دیگر در هنرپیشه‌های این روزها وجود ندارد.» در هر صورت، فیلم «جنون سرعت»، حاصل همکاری گروهی خلاق و باتجربه است و هرچند شاید خط داستانی و شخصیت‌پردازی آن بسیاری از مخاطبان را راضی نکند، اما تجربه بصری نابی را در اختیار بیننده قرار می‌دهد. تجربه‌ای که به ما گوشزد می‌کند حتی اگر قرار است نماهایی کاملاً واقعی داشته باشیم، جلوه‌های بصری دیجیتال می‌تواند سایه‌وار در خدمت کار باشد.

منابع: 
ـ وبلاگ مدیر تصویربرداری فیلم   
ـ سایت FX Guide
ـ سایت www.cgsociety.org

ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را می‌توانید از کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور و نیز از دکه‌های روزنامه‌فروشی تهیه نمائید.

ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه     
ثبت اشتراک نسخه آنلاین

 

کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکه‌ها

  • برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network  اینجا  کلیک کنید.

کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون

  • اگر قصد یادگیری برنامه‌نویسی را دارید ولی هیچ پیش‌زمینه‌ای ندارید اینجا کلیک کنید.

ایسوس

نظر شما چیست؟