احتمالا شما هم در شب حذف ایران از جام جهانی معجونی از احساسات متفاوت بودهاید. غرور کسب امتیاز از قهرمان اروپا،پیروزی برابر قهرمان آفریقایی که در دور انتخابی جام جهانی حتی یک گل هم دریافت نکرده بود و شکست بسیار نزدیک و به نوعی اتفاقی در برابر اسپانیایی که قهرمان جهان شده بود و کسب 4 امتیاز از گروه مرگ جام جهانی، هر طرفداری را سربلند میکند. ایرانیها هم به همین دلیل خوشحال بودند؛ حتی با وجود حذف شدن، عملکرد بازیکنان ایرانی در هر سه مسابقه فراتر از حد انتظار بود.
مسئله همین است: انتظار
جمله معروفی بین اهالی والیبال دست به دست میشود که زمانی یک واقعیت بود و حالا از آن به عنوان یک نوستالژی طنز یاد میشود: زمانی آرزوی ما این بود که یک ست از ژاپن بگیریم. بله. زمانی این آرزوی ما بود. اما حالا لهستان، آمریکا، فرانسه، برزیل و روسیه را میبریم و حتی اگر رتبه بالایی در لیگ جهانی کسب نکنیم، مدعیان را حسابی اذیت میکنیم. این چیزی بود که تا چند سال پیش رویای ما بود و حالا به آن رسیدهایم. در فوتبال ما هم همین ماجرا در حال تکرار است. با وجود این که دنیا با ما قهر است و امکانات و بازی تدارکاتی به سختی در اختیار تیم ما قرار میگیرد، اما چیزی در زمینهای خاکی کوچه پسکوچههای ایران در فوتبالیستهای کوچکش نهادینه میشود که هیچ تحریمی نمیتواند آن را از دسترس ما خارج کند.
تاثیر فلسفه قرمه سبزی بر روی هالیوود
به صحنه گل سوم کرواسی به آرژانتین نگاه کنید. بعضی از مدافعان به خیال آفساید ایستادند. آفساید نبود. خودشان هم فهمیدند. اما دیگر کسی به سمت توپ ندوید. فوتبال علمی میگوید در چنین شرایطی دیگر دویدن به سمت مهاجمی که 21 متر مربع دروازه در اختیار دارد چیزی جز هدر دادن انرژی نیست؛ اما فوتبال کوچههای ایران قانون دیگری دارد؛ قانونی که میتواند تعمیم داده شود به سینمای جهان و بشود جملهای آیکونیک از یکی از شاهکارهای هالیوود:
Run Forrest! Run!
این همان «آن» است که ایرانیان دارند و دیگران، نه. این «آن» چیزی است که در هیچ کفشی از برند نایکی پیدا نمیشود و باید پی آن را در عطر قرمه سبزی جست؛ همینقدر اختصاصی و شناسنامهدار.
آمارها را کنار بگذارید. به درک که مالیکت توپ آنها سه برابر ما بود و تعداد پاسهای صحیحشان چهار برابر تعداد کل پاسهای ما. فوتبال بازی لحظهها است و تمام چیزی که از نود و چند دقیقه بازی در ذهن ما بینندگان میماند، چند لحظه است که میتوانسته است سرنوشت بازی را عوض کند. هیچ کس بعد بازی نمیگوید «اون پاس داوید سیلوا به بوسکتس وسط زمین رو دیدی؟»؛ اما همه از لحظههایی صحبت میکنند که هر یک به اندازه یک فیلم میتوانسته دراماتیک باشد. از دویدن نومیدانه محمدی با چشمهای بسته، از تکل امید ابراهیمی، از پنالتی انصاری فرد و از نقطه اوج داستان که مهار پنالتی رونالدو توسط بیرانوند بود.هر کدام این داستانها، پیکسلی از تصویر واحد ایران در جام جهانی خواهد بود.
فراتر از انتظار بودیم
ما فراتر از انتظار بودیم؛ اما نشد که بشود. نشد که داستان کاستاریکا برای ما اتفاق بیفتد. نشد که داوری کمی با ما یار باشد و این نمک فوتبال است. هرچند رویای ما به باد رفته است؛ هرچند قرار نیست پای بازیکنان ما به توپ دور دوم رقابتها بخورد؛ هرچند میدانیم اگر به دور بعد صعود کرده بودیم، باید در برابر روسیهای قرار میگرفتیم که انگشت کوچک اسپانیا و پرتغال هم نبود؛ اما، نشد که بشود. اینجا است که درام معنا میشود. اینجا است که فوتبال به قصهها پیوند میخورد. میشود هنر؛ میشود سینما. باید با واقعیت کنار بیاییم. ما نمیتوانستیم قهرمان شویم؛ اما میتوانستیم تیمی باشیم که شگفتیسازی را به حد اعلای خود رسانده است و با زمینگیر کردن غولهای فوتبال، راهی دور دوم جام جهانی شده است. ما Underdog بودیم؛ دسته خراب بازی دست ما بود. باد موافقی نوزید. شانس با ما یار نبود و همین کافی است که ادامه جام را با هیجان بسیار کمتری دنبال کنیم.
تمام نشدیم
ته کشیدیم؛ ساییده شدیم؛ اما هنوز تمام نشدهایم. رویای ما از لحاظ زمانی درست در دورترین نقطه خود قرار گرفته است؛ اما چهار سال دیگر، دوباره در همین نقطه خواهیم بود. شاید یک قطره شانس بیشتر، قطر را برای ما به کشوری خاطرهانگیز بدل کند. شاید. شاید. شاید.
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟