رازهای استخدامی مدیرانی که بهترین کارمندان را انتخاب می‌کنند

سال‌ها شکار کردن و استخدام افراد درس‌های زیادی به من آموخته است. پدربزرگ من صاحب یک کلبه شکار در شمال انتاریو بود و من بیشتر اوقات کودکی خود را در آنجا سپری کردم. پدربزرگم تاجر فوق‌العاده‌ای بود، اما شکارچی بسیار ماهری هم بود. صبرو بردباری و دقت او در شکار اردک‌ها باعث می‌شد بتواند پرندگانی را که می‌خواهد شکار کند. وقت گذرانی با چنین شخصیتی درس‌های ارزشمندی را به من آموخت که تا به امروز آن‌ها را به خاطر سپرده‌ام.

من هم در شغلم وقتی به دنبال " شکار" کارمندان ارزشمند هستم، این آموزه‌ها را به کار می‌گیرم. هر چه که فکرش را می‌کنید- مدیر عامل، مدیر ارشد، مدیر عملیات همه را استخدام می‌کنم. و برای استخدام آن‌ها به همان اصولی پایبندم که هنگام شکار اردک‌ها یاد گرفتم.

بدانید چه چیزی را می‌خواهید شکار کنید

وقتی می‌خواهیم شروع به استخدام افراد کنید، باید بدانید که دقیقاً به دنبال چه افراد با چه تخصصی هستید. تمام خصوصیاتی که داوطلبان باید داشته باشند را فهرست کنید. این که آیا باید تجربه کاری داشته باشند؟ آیا مایلند به سفر بروند؟ آیا دارای مدرک مدیریت ارشد کسب و کار یا مدرک تحصیلی دیگری هستند؟

یک لیست از این موارد تهیه کنید و همیشه آن را به خاطر بسپارید. قبل از آن که کار خود را آغاز کنید باید بدانید که به دنبال چه چیزی هستید، در غیر این صورت ممکن است نتیجه کار شما به افرادی ختم شود که قادر به برآوردن نیازهای شما نیستند. وقتی پدربزرگم آماده شکار می‌شد، می‌دانست که چه می‌خواهد. او وقتی اردک وحشی، مرغابی بال آبی و اردک جنگلی با خودش به کلبه می‌آورد بسیار خوشحال بود. او به هر اردکی که می‌دید شلیک نمی‌کرد.

برای استخدام بدانید از چه چیزهایی باید چشم پوشی کنید

پدربزرگ نه تنها می‌دانست که چه نوع اردکی را می‌خواهد شکار کند، بلکه می‌دانست چه نوع اردکی را نمی‌خواهد شکار کند. مثلاً، او هیچگاه اردک ماهی را به خاطر طعم وحشتناکش شکار نمی‌کرد. شما باید بدانید که چه افرادی را نمی‌خواهید استخدام کنید. اگر به دنبال استخدام افراد مناسب برای کار خود هستید، این که بدانید چه افرادی را نمی‌خواهید هم نکته قابل ملاحظه و مهمی است. 

از این که دست خالی بمانید، نترسید

گاهی اوقات هنگام شکار مرغابی‌ها پیش می‌آمد که ما بدون آنکه حتی یک گلوله  شلیک کنیم به کلبه بازمی‌گشتیم. به عنوان یک نوجوان 14 ساله‌ای که عاشق شکار بودم، این برایم عذاب بود. اما توانستم معنی صبر و شکیبایی را یاد بگیرم. پدربزرگم می‌گفت شکار نکردن بهتر از یک شکار بد است.

چند مورد اتفاق افتاد که مجبور شدم از این آموخته خود استفاده کنم. یک بار در شرکتی بودم که از من می‌خواست به دنبال یک مدیر عملیات شجاع و نترس باشم، کسی که بتواند آن شرکت را در مواقع دشوار از بحران‌ها عبور دهد. یک مدیر و 160 رزومه که نهایت به 16 داوطلب این شغل ختم شد. بعد ما برای مصاحبه با آن‌ها به بوستون رفتیم. پس از چند بار مصاحبه با هر کدام از این داوطلبین، هیچ کدام از آن‌ها نتوانستند رضایت خاطر ما را جلب کنند. این یک استخدام فوق‌العاده مهم بود و به همین خاطر تحت فشار بودیم، اما مجبور شدیم به غرایزمان اعتماد کنیم.

ما دست خالی به خانه برگشتیم. همیشه به خاطر داشته باشید که دست خالی ماندن بهتر از یک انتخاب اشتباه است.

آماده‌ بودن از واجبات است

ما دست خالی به خانه بازمی‌گشتیم چون هیچ عجله‌ای در کار نبود و به یک روز دیگر فکر می‌کردیم. پس اجباری به گرفتن مرغابی نداشتیم.

اما شرکت‌های زیادی هستند که از موضعی مخالف وارد می‌شوند. آن‌ها تنها زمانی افراد را استخدام می‌کنند که جای خالی آن‌ها را احساس ‌کنند. در آن زمان دیگر صبر و شکیبایی ممکن نیست. آن‌ها همان لحظه به آن افراد نیاز دارند. برای این که چنین اتفاقی پیش نیاید، نیازهای استخدامی خود را از یک سال قبل مشخص کنید. چرا؟ چون تقلا برای استخدام، بی‌شک به انتخاب افراد نامناسب ختم می‌شود. پُر کردن شکاف‌هایی که به تازگی ایجاد شده‌اند، منجر به تصمیمات عجولانه و سریع و استخدام‌های نامطلوب و شتابزده می‌گردد. در واقع شما با انجام این کار خود را در موقعیتی قرار می‌دهید که دیگر نصیحت پدربزرگ کاربردی ندارد. اگر چیزی برای خوردن نداشته باشید، مجبورید با هر اردکی که شده به خانه بیایید.

برای پیشرفت‌های اندک، متوسط و بیش از حد خود برنامه داشته باشید، این گونه برای هر شرایطی آماده خواهید بود. شکار با پدربزرگ برایم یادآور لحظات خاطرانگیز و شیرین است، چون درس‌هایی که از او آموختم به من کمک کرد تا طی این سال‌ها بتوانم کارمندان فوق‌العاده‌ای را استخدام کنم. امیدوارم این آموزه‌ها بتوانند برای شما هم کاربردی باشند.