... اما جک ما، با پولی که هنگام تحصیل با کارکردن به دست می آورد، شاد یا دست کم شادتر از امروز بود. ما، پس از فارغالتحصیل شدن در 1988، کارش را به عنوان معلم انگلیسی در یک دانشگاه محلی در شهر زادگاهش هانگ زهو در چین آغاز کرد. براساس اسنادی که در زندگی نامه او به نام «کروکودیل در یانگ تسه» آمده، او در ماه 12 دلار درآمد داشته است.
مطلب پیشنهادی: با این میلیاردهای خودساخته آشنا شوید!
ما، در یک سخنرانی در «باشگاه اقتصادی نیویورک»، این دوره از زندگیاش را بهترین بخش زندگیاش توصیف کرد. او توضیح داد که وقتی شما پول خیلی زیادی ندارید، می دانید که چگونه خرجش کنید. اما وقتی تبدیل به یک میلیاردر میشوید، مسئولیتهای بسیار زیادی بر دوش شما گذاشته میشود.
«وقتی شما زیر یک میلیون دلار دارید، میدانید که چگونه آن را خرج کنید، بیش از یک میلیون، دیگر پول شما نیست. پولی که امروز من دارم، پول من نیست، مسئولیت من است. اعتماد مردم به من است.» وی ادامه داد «من آن را در جهت راهمان خرج خواهم کرد.» این اولین باری نیست که جک ما در مورد بار مسئولیتهای یک میلیاردر صحبت میکند. او پیش از این هم در یک سخنرانی در پنلی در نیویورک از دوره معلمیاش به عنوان یک دوره خارقالعاده یاد کرده است. او گفته بود: «شخصی با یک میلیون دلار پول، آدمی «خوش شانس» است، اما وقتی به ده میلیون دلار می رسد، می توان او را آدم «مشکل داری» دانست!
بعد از عرضه عمومی سهام علی بابا، او به CNBC گفت که فشار زیادی از بابت مسئولیتی که بر دوشش قرار گرفته است احساس می کند، به ویژه که حالا تمام جهان بر ارزش سهام علی بابا متمرکز شده است. او اضافه کرده بود: «عرضه عمومی سهام خیلی عالی است... من از نتایج آن راضی هستم. اما، صادقانه بگویم وقتی نگاه سنگین و انتظارات آنها را میبینم، فکر میکنم که من هم مسئول هستم که آرامشم را حفظ کنم و خودم باشم.»
یک برداشت
پیش از هر چیز بگویم که من مشکلی با پول، به ویژه از نوع زیادش ندارم! گرفتاریهای پول کم یا درآمد کم هم را به خوبی می شناسم. اما شاید اغلب مردم فکر می کنند به همان اندازه که میزان پول یا درآمدشان بالا می رود، میزان شادی و یا احساس خوشبختی و حال خوب آن ها هم افزایش می یابد. اما نتایج تحقیقاتی که توسط محققاق در دانشگاه های معتبری مانند پرینستون و استنفورد انجام شده است، خلاف این باور عمومی است.
مورد جک ما موردی استثنایی نیست. تحقیقات روانشناسان، اقتصاددانان و جامعه شناسان در دانشگاههای مختلف نشان داده است که نقش پول در ایجاد احساسات مثبت مانند شادی و احساس خوشبختی نقشی پیچیده است. رابطه پول و احساس خوشبختی رابطهای مستقیم و یک سویه نیست که هرچقدر پول بیشتری به دست بیاوریم؛ احساس خوشبختی و شادی ما هم بیشتر خواهد بود. البته در ابتدای امر و تا حد مشخصی، حتما چنین چنین رابطه ای وجود دارد. اما پس از آن لزوما نه.
اجازه بدهید که این وضوع را با یک مثل توضیح بدهم. فرض کنیم که شما کسی هستید که در ماه حدود دو میلیون تومان درآمد دارید. به طور طبیعی با 24 میلیون تومان در سال، بسیاری از نیازمندیهای شما برآورده نخواهد شد. اگر بخواهید اجاره خانه را نیز از حقوقتان پرداخت کنید، در شهری مانند تهران باید حداقل نیمی از درآمدتان را به آن اختصاص بدهید. بنابراین بسیاری از نیازهای اولیه شما و خانوادهتان بیپاسخ خواهد ماند. در چنین شرایطی اگر درآمد ماهانه شما به 4 میلیون تومان افزایش یابد میزان شادی و احساس خوشبختی شما تقریبا صددرصد بیشتر خواهد شد. چرا که میتوانید با اضافه درآمدتان بسیاری از مشکلات و موانع زندگی را از پیش پا بردارید. خانه بزرگتری که مورد نیاز شما و خانوادهتان است را فراهم کنید و یا حتی مبلغی را پسانداز کنید که علاوه بر این که از سود آن استفاده می کنید، احساس امنیت شما را هم بیشتر خواهد کرد و این امیدواری را در شما ایجاد می کند که با پس اندازهایتان در مدت معقولی بتوانید خانهای هم بخرید. پس کیفیت زندگی شما و احساس رضایت از زندگی شما به همان میزان بیشتر خواهد شد.
حال بیایید تصور کنیم که درآمد شما از 4 میلیون به 20 میلیون افزایش می کند. اگر بر حسب معادلات خطی بخواهیم حساب کنیم با افزایش پنج برابری درآمد، میزان شادی شما باید پنج برابر بالا برود. اما چنین نیست. اینجا دیگر براساس تحقیقات پژوهشگران اگر اساسا چیزی به شادی و احساس خوشبختی شما افزوده شود، بسار کم و در حد چند درصد است. چرا که نیازهای اساسی برآورده شدهاند. به عنوان مثال، اگر قبلا خانهای با یک اتاق خواب داشتید و این برای شما و فرزندانتان بسیار کم بود و این موضوع باعث ناراحتی شما میشد، با افزایش درآمدتان توانستهاید خانهای با سه اتاق خواب تهیه کنید و حالا به اندازه کافی اتاق برای تمام افراد خانواده وجود دارد. اکنون افزایش رضایت از زندگی و شادی شما کاملا محسوس است. حالا فرض کنید که درآمدتان مجددا افزایش یافته و شما خانهای با پنج یا شش اتاق خریدهاید. مطمئن باشید که میزان شادی شما به اندازه موقعی که خانه سه اتاق خوابه خریده بودید نیست. حتی به چهار ماه نخواهد رسید که شما به لحاظ احساسی و عاطفی در جایی خواهید بود که پیش از افزایش مجدد درآمدتان بودید.
افزایش درآمد بسیار زیاد، اگرچه نقشی نسبتا زیاد در رضایت از زنگی دارد، اما نقش چندانی در ایجاد شادی ندارد. چندان که در مورد جک ما نداشته است. علاوه بر این حالا گرفتاریهای مربوط به نگهداری اموال، احساس این که دیگران در حال سوء استفاده از شما هستند، نگرانی بابت سقوط فلان بازار و انواع تنشهای دیگر به سراغ شما خواهد آمد. به عبارتی شما نگهبان عمارت مالی خواهید بود که ساختهاید.
می دانم بسیاری از خوانندگان این مطلب خواهند گفت بگذار ما میلیاردر بشویم بعدا فکر برای شاد نبودن خواهیم کرد! من مخالفتی ندارم. حتما میلیاردر بشوید! معنای این حرفهای به ویژه برای کارآفرینان جوان، این نیست که به سراغ کارهای بزرگ یا پولهای بزرگ نروند. اگر دوست دارید حتما بروید. اما بدانید اگر با پیلبانان دوستی میکنید، باید خانهای درخورد پیل بسازید. به عبارتی بدانید که وقتی به پول زیاد رسیدید، باید انتظار چه چیزهایی را داشته باشید یا، نداشته باشد (در ضمن ما را هم از یاد نبرید!).
این بحث ابعاد دیگری هم دارد که امیدوارم آن را در موقعیتهای دیگر پی بگیرم. دوستانی که مایل هستند درباره این موضوع مطالعه کنند میتوانند به نشانیهای دانشگاهی اینجا و اینجا مراجعه کنند.
شاید به این مطالب هم علاقمند باشید:
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟