برای رسیدن به موفقیت، این ۸ نکته را از مؤسس علی‌بابا یاد بگیرید

۱ - ارزش قائل شدن برای رفتار و نگرش

وقتی از جک ما درباره بزرگ‌ترین اشتباهی که مرتکب شده سئوال می‌شود او می‌گوید: زمانی‌که علی‌بابا را تاسیس کردم به تیمم گفتم رسیدن به جایگاه مدیر بالاترین سطحی است که می‌توانند به آن برسند و به‌همین دلیل نیاز داریم افراد اجرایی را از خارج وارد تیم کنیم. «ما» درس خود را به‌خوبی یاد گرفته و معتقد است اهمیت نوع رفتار و نگرش و عشق داشتن از داشتن مهارت‌های عملی مهم‌تر است.

۲ - متحد کردن افراد برای رسیدن به یک هدف

«ما» می‌داند هر اندازه تلاش کند نمی‌تواند تک‌تک کارمندان؛ شرکای تجاری و یا سرمایه‌گذاران احتمالی را متقاعد کند که به او اعتماد و اطمینان داشته باشند یا حرف‌های او را باور کنند. او می‌گوید برای رسیدن به موفقیت زیاد باید این اصل را پذیرفت و روش را تغییر داد. او به‌جای این‌که تلاش کند تا تمام کمپانی را روی چشم‌انداز یک نفر متحد کند؛ سعی می‌کند تا همه به‌سوی یک هدف مشترک حرکت کنند. چون همیشه چشم‌اندازها از راهبران مهم‌تر هستند.

۳ - داشتن دوراندیشی

به عقیده جک ما؛ رهبر تجاری خوب باید دوراندیش باشد. او باید سعی کند که همیشه یک قدم از سطح رقابت جلوتر باشد و بتواند در ذهن خود تجسم کند که با اتخاذ تصمیمات مناسب چگونه می‌توانند از سایر رقبا پیشی بگیرند. برای بالابردن مهارت‌های فکری خلاقانه باید زمان گذاشت و قدرت درک دورنی را دنبال کرد. این دو می‌ةوانند در هر کسب‌وکاری نقطه عطفی در موفقیت رهبر خود باشند.

۴ - استخدام افرادی که مهارت‌های فوق‌العاده دارند

وقتی از «ما» سئوال شد فرق بین یک رهبر و کارمندانش در چیست، گفت: کارمند شما باید مهارت‌های برتری نسبت به شما داشته باشد. در غیر این‌صورت شما فرد اشتباهی را استخدام کرده‌اید. روی مهارت‌های افرادی که می‌خواهید استخدام کنید بسیار دقت کنید؛ شما نیاز به کسانی دارید که بدانند چگونه باید از عهده چشم‌انداز شما بر بیایند. این اصل یکی از پایه‌های هر شرکت موفقی است.

۵ - محکم و سرسخت بودن

به‌غیر از داشتن دوراندیشی؛ یک رهبر موفق باید سرسخت و محکم بوده و چشم‌انداز شفاف و روشنی داشته باشد. دانستن این‌که چه چیزی می‌خواهید به‌دست آورید و این‌که راه رسیدن به آن را چگونه می‌خواهید طی کنید؛ نه‌تنها شما را در راه درست رسیدن به موفقیت قرار می‌دهد بلکه باعث می‌شود سایر کسانی که کنار شما کار می‌کنند هم برای رسیدن به آن هدف مشترک انگیزه پیدا کنند. فلسفه جک این است: نسبت به کاری که می‌کنید افتخار کنید وهیچ‌گاه کلمه نه را به‌عنوان پاسخ قبول نکنید.

۶ - قبول شکست به معنی ناامید شدن است

به عقیده جک؛ از دست دادن امید بزرگ‌ترین شکست است. اگر بیشترین تلاش خود را برای کاری که مدنظر دارید؛ انجام دهید و شکست بخورید اما از آن درس بگیرید، این خود یک موفقیت است. به‌مانند تمام رهبران بزرگ؛ هر فردی قادر است تا از تمام سختی‌ها و موانعی که سر راه او قرار می‌گیرد؛ درس بگیرد. یکی از کلیدهای رسیدن به موفقیت داشتن پشتکار و درس گرفتن از اشتباهات است.

۷ - عاشق زندگی کردن باشید

«من همیشه به خودم می‌گویم که به دنیا آمده‌ایم تا از زندگی لذت ببریم نه این‌که تماما در حال کار کردن باشیم. به این‌جا آمده‌ایم تا شرایط را برای خود و اطرافیانمان بهتر کنیم نه این‌که با غرق شدن در کار از زندگی کردن غافل شویم. اگر تمام زندگی خود را وقف کار کرده‌اید مطمئن باشید که روزی پشیمان خواهید شد.» این‌ها رویه‌‌ای است که قلب زندگی جک را شکل می‌دهد. زندگی برای تجربه کردن دنیا و کمک به سایرین است. اگر هدف از زندگی فقط پول است باید آن را تغییر داد.

۸ - برای خود دشمن درست نکنید

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های فلسفه کاری جک این است که باید در محیطی دوستانه رقابت کرد. او به رقبای خود به چشم دشمن نگاه نمی‌کند؛ بلکه آن‌‌ها دوستانی هستند که می‌تواند از آن‌ها یاد بگیرد. این دوستان می‌توانند باعث شوند که او به حداگثر پتانسیل خود برسد.

کاملا روشن است که فلسفه کاری جک برای رسیدن به موفقیت در دنیایی است که با سرعت بسیار زیادی در حال حرکت است. همه ما می‌توانیم یکی دو مورد از این میلیاردر خودساخته یاد بگیریم.