این روزها همه دستگاهی به همراه دارند که امکان ارتباط سریع با دیگران در هر کجای این کره خاکی را فراهم میکند. دانشمندان موفق شدهاند نقشه ژنوم انسان را تهیه کنند. بسیاری از معلومات بشری به سادهترین شکل ممکن در اختیار همگان است و حتی به دنبال تصرف کره مریخ هستیم. با همه اینها هنوز جای یک چیز خالی است: خودروهای پرنده. به نظر نمیرسد ساخت این وسیله چندان دشوار باشد. پس چرا خبری از آن نیست؟!
تاریخ فراموش شده خودروهای پرنده
شاید باور نکنید، اما خودروهای پرنده بیشتر از ۷۰ سال است وجود دارند. از زمانی که نویسنده شهیر داستانهای علمی تخیلی یعنی ژول ورن در سال 1904 این ایده را در داستان Master Of The World معرفی کرد. نسلهای بعد از وی در تلاش بودهاند رؤیای خودروهای پرنده را تحقق بخشند. در سال 1940 بود که هنری فورد معروف پیشبینی کرد بهزودی وسیلهای ساخته میشود که تلفیقی از هواپیما و اتومبیل سواری است. درست در همان زمان بود که خودرو و هواپیما در حال ارزان شدن و بهینه شدن بودند و افراد بیشتری امکان استفاده از این دو را پیدا میکردند. به همین دلیل، تصور تلفیق این دو با یکدیگر اجتنابناپذیر و قریبالوقوع بود. بعد از مدتی مشخص شد پیشبینی فورد درست بود و چند سال بعد یک مهندس هوانوردی بهنام تد هال نخستین خودروی پرنده را ساخت. این خودرو تلفیقی از یک خودروی سواری با بالهای هواپیما بود. حامی اصلی این پروژه شرکت Convair یکی از بزرگترین سازندههای هواپیما در آن دوران بود. این خودروی ابداعی در مجموع ۶۶ تست پرواز موفقیتآمیز را در کارنامه خود ثبت کرد. به نظر میرسید تنها به چند اصلاح و تغییر جزئی نیاز دارد تا به یک موفقیت تجاری عظیم تبدیل شود.
اما حادثهای که در سال 1947 در هنگام فرود آن پیش آمد باعث شد تا Convair حمایت خود از این پروژه را قطع کند. بعد از آن گفته شد که این پروژه بیش از اندازه خطرناک است و درنهایت برای همیشه تعطیل شد و همراه با رؤیای تد هال برای ساخت خودروی پرنده در گاراژ وی بایگانی شد. از آن زمان به بعد، تلاشهای زیادی برای ساخت خودروی پرنده صورت گرفته است. اما هیچکدام موفق نشدند تا از مرحله تست فراتر بروند. ولی چیزی که درباره ایده خودروی پرنده باید گفت شکیبایی و سرسختی فوقالعاده آن است. بهرغم تمام شکستهایی که در طول تاریخ متحمل شده است، همچنان هر نسلی از مهندسان تحت تأثیر این ایده در پی ساخت خودرویی هستند که بتواند بهراحتی در آسمان پرواز کند.
در حال حاضر، شرکتهایی مانند Terrafugia، AeroMobil و Moller International با جدیت مشغول کار روی این ایده هستند. شاید تاکنون اسم آنها به گوشتان نخورده باشد، اما هر سه شرکت نمونههایی از خودروهای پرنده ساختهاند که کار میکند.
پس، خودروی پرنده من کجاست؟
همان طور که متوجه شدید، چندین دهه است فناوری خودروهای پرنده در دسترس است و حتی همین حالا هم شرکتهای مختلفی هستند که در این زمینه فعالیت میکنند. پس چرا همچنان هیچ خودروی پرندهای در اطرافمان نمیبینیم؟ حتماً میدانید انسانها رانندگان وحشتناکی هستند. فقط در امریکا سالانه ۳۰ هزار نفر بر اثر تصادفات رانندگی جان خود را از دست میدهند که هزینهای بالغ بر 871 میلیارد دلار به دولت این کشور تحمیل میکند. کمی با خود فکر کنید. آیا در اطرافتان رانندهای میشناسید که فوقالعاده بد رانندگی کند؟ حتماً میشناسید. حالا تصور کنید همان فرد در حال هدایت یک وسیله دو تنی در آسمان باشد. چه احساسی دارید؟
مسلماً استفاده عمومی از خودروهای پرنده به معنای صدور حکم مرگ برای تمام ساختمانهایی است که در سراسر جهان وجود دارد. ساختمانهای مدرن به شکلی طراحی و ساخته میشوند که توان مقاومت در برابر تصادفات معمولی خودروها را داشته باشند، اما هیچکس با ایده خودروی پرنده ساختمان نساخته است. یک برخورد خیلی جزئی و ساده در آسمان میتواند باعث سقوط هر دو وسیله شود. آیا دوست دارید در دنیایی زندگی کنید که هر لحظه احتمال دارد آهنهای در حال پرواز روی سرتان بیفتد؟ علت اینکه خبری از خودروهای پرنده نیست به مسائل فنی و حتی هزینههای آن مربوط نمیشود. دلیل اصلی آن است که خیلی از انسانها به هیچ عنوان برای به پرواز درآوردن هیچ وسیلهای قابل اطمینان نیستند.
فناوری بدون راننده وارد میشود
این همان مرحلهای است که جالب میشود: مشکل رانندههای غیرقابل اطمینان با خودروهای بدون راننده حل شده است. این داستان واقعی است. همه شرکتهای فناوری بزرگ در حال کار روی آن هستند و شاید بهزودی شاهد استفاده از خودروهای شبیه به گوگل در هر نقطه از دنیا باشیم. با اینکه خودروهای بدون راننده جالب و هیجانانگیز هستند، اما مطمئناً جانشین بعدی خبرسازتر خواهد بود: خودروهای خودپرواز.
شاید از خود بپرسید: «چگونه کامپیوتر به درجهای از هوشمندی میرسد که بتواند یک وسیله نقلیه را به پرواز درآورد؟»
به نظر میرسد ساخت فناوری بدون راننده برای خودروهای پرنده خیلی سادهتر از خودروهای معمولی است. در آسمان خبری از عابران پیاده، چاله، مکانهای در حال ساخت یا هر جسم دیگری که برای کامپیوترها دردسر درست کند نیست. شاید به همین خاطر است که فناوری بدون راننده نخستین بار برای هواپیماها توسعه یافت و چندین دهه است که در این صنعت استفاده میشود. با پیشرفتهایی که اخیراً در زمینه حسگرها، محاسبات و AI صورت گرفته است، نیاز چندانی به هدایت انسانها نیست. طبق آمار، هر خلبان در هر پرواز به طور میانگین بین 3.5 تا 7 دقیقه عملیات پرواز را انجام میدهد. از طرفی، درآمد خلبانان همسطح درآمد وکلا و پزشکان است. علاوه بر این، صحبتهای زیادی درباره جایگزین شدن رانندههای تاکسی و کامیون با فناوریهای بدون راننده است و مسلماً خلبانان هم از این قاعده مستثنا نیستند.
امنیت و ایمنی بزرگترین مسئلهای است که درباره خودروهای پرنده مطرح میشود و کلید این مشکل با فناوری بدون راننده برطرف میشود.
مظنونین همیشگی
طی سالهای اخیر، سه بازیگر عمده سیلیکون ولی نسبت به وسایل نقلیه پرنده ابراز علاقه کردهاند و هر سه آنها مشغول کار روی فناوری بدون راننده هستند. مهمتر اینکه سرمایه لازم برای این پروژه را در اختیار دارند، به بهترین مهندسان دنیا دسترسی دارند و پیشینه آنها نشان میدهد هر ایده غیرممکنی را ممکن میسازند. این سه بازیگر عبارتند از: تراویس کالانیک، لری پیج و ایلان ماسک.
ماه گذشته، شرکت اوبر با انتشار یک گزارش 98 صفحهای دیدگاه خود از خودروهای پرنده برای آینده را توضیح داد. بر اساس این گزارش، اوبر عمده برنامههای خود را بر توسعه و گسترش این کسب و کار به سمت سرویس هوانوردی جهانی، اشتراکی و مبتنی بر تقاضا برای 10 سال آینده قرار داده است. به طور خلاصه، همان اپلیکیشن اوبر را در نظر بگیرید، اما این بار برای وسایل نقلیه پرنده بدون راننده.
علاوه بر اوبر، لری پیج هم ایدههای بزرگی برای خودروهای پرنده در سر دارد. وی در سالهای گذشته به طور مخفیانه بیشتر از 100 میلیون دلار روی دو استارتآپ خودروی پرنده به نامهای Zee.Aero و
Kitty Hawk سرمایهگذاری کرده است. استارتآپ اول هماکنون مشغول تست نمونه ساخته شده خود در فرودگاه
Hollister Municipal است، جایی که خیلی از مردم گفتهاند شاهد پرواز و فرود وسایل نقلیه عجیبی در این مکان بودهاند. اما Kitty Hawk کاملاً سری کار میکند، ولی نکته جالب اینکه مدیر این استارتآپ سباستین ترون است که پیش از این مدیر بخش خودروی بدون راننده گوگل بوده است.
اما قضیه درباره ایلان ماسک متفاوت است. وی اعتقاد چندانی به ایده خودروی پرنده ندارد. اما نه به خاطر اینکه ساخت آنها سخت و دشوار است، بلکه از نظر وی راههای بهتر و کارآمدتری برای مسافرت بین شهرها وجود دارد که یکی از آنها هایپرلوپ است. اگرچه ماسک معتقد است برای مسافرت در مسافتهای طولانی هواپیمای الکتریکی بهترین گزینه است. حتی در چند مصاحبه خود عنوان کرده که جت الکتریکی سوپرسونیک ایده بزرگ بعدی است. وی حتی برای ساخت آن ایدهای هم در سر دارد و اگر گروه دیگری سراغ آن نرود، او تصمیم دارد شرکت دیگری را برای این منظور تأسیس کند.
مورد جالبی که درباره همه این پروژهها دیده میشود وجود یک نقطه مشترک بین آنهاست؛ طراحی. به هر حال، پروژههای هر سه نفر در رابطه با وسیله نقلیه الکتریکی است که برای حمل انسان استفاده میشود و میتواند به صورت عمودی از روی زمین بلند شود یا فرود بیاید. مورد آخر خیلی مهم است.
پهپاد برای انسان یا VTOL
بسیاری بر این عقیده هستند که بیشتر ایدههای خودروهای پرنده عجیب و تلفیق بسیار گرانتر از خودرو و هواپیما است و وسیلهای که در آخر حاصل میشود از همه چیز بدتر است. شاید به دلیل اینکه خودرو و هواپیما اصولاً برای دو مقوله کاملاً متفاوت ساخته شدهاند و ترکیب آنها با هم میتواند نتیجه وحشتناکی را در پی داشته باشد. شاید بهتر این باشد که خودرو و هواپیما جداگانه خریداری شوند.
برای حل مشکل طراحی باید اول به این نتیجه رسید که ایده خودروی پرنده شبیه خودرو است یا هواپیما. یک طراحی جدید و تازه میتواند این مشکل را برطرف کند و این همان چیزی است که درباره VTOL رخ میهد. عبارت VTOL به طور اختصار برای خودروهای Vertical Take Off and Landing استفاده میشود. همان فناوری که امروز باعث انقلابی در صنعت پهپادها شده است امکان در اختیار داشتن خودروهای پرنده که قادر به حمل انسان هستند را در آینده فراهم میکند. پس چرخ و بال را فراموش کنید و در عوض پهپادی را تصور کنید که مخصوص انسان طراحی شده است.
استفاده از بال هواپیما برای خودرو یعنی اینکه این وسیله باید به صورت افقی بلند شود که در عین خطرناک بودن فضای زیادی برای پرواز نیاز دارد. اما اگر از پیشرانههای عمودی استفاده شود، وسیله نقلیه مورد نظر میتواند خیلی سریع به ارتفاع بالاتر برسد که باعث ذخیره میزان زیادی انرژی میشود.
عامل مهم دیگر در طراحی موتور الکتریکی است. علاوه بر منفعتی که برای محیط زیست دارد، الکتریسیته گزینه منطقیتری برای VTOL است. به دلیل اینکه به قطعات متحرک زیاد نیاز ندارد و ساخت موتورهای الکتریکی سادهتر از موتورهای احتراقی است. همچنین، از نظر میزان مصرف انرژی وضعیت بهتری دارد، حفظ و نگهداری آن سادهتر است و احتمال از کار افتادن آن در زمان پرواز یا حتی انفجار بسیار کمتر است. مورد بعدی اینکه موتور الکتریکی باعث استفاده از پیشرانههایی میشود که با هم هماهنگ نیستند. اگر یکی از آنها از کار بیافتد، بقیه پیشرانهها بهسرعت خود را با شرایط موجود تطبیق میدهند تا پهپاد بدون کوچکترین مشکل و با ایمنی کامل روی زمین فرود بیاید. در آخر، استفاده از الکتریسیته یک مزیت بسیار بزرگ دارد؛ ساکت و بیسر و صدا است. همین مورد مهمترین وجه تمایز بین VTOL و هلیکوپترها است.
پروازهای روزانه مسافران به محل کار و برعکس
آیا برای شما هم اتفاق افتاده است که در ترافیک سنگین گرفتار شده و به این فکر کرده باشید که با فشار یک دکمه قرمز بزرگ به سمت آسمان بروید و از فراز سایر خودروها پرواز کنید؟ خلاص شدن از ترافیک رؤیا و وعدهای است که خودروهای پرنده میدهند.
ترافیک یکی از معضلات بزرگ هر جامعه است. فقط در کشور امریکا ترافیک باعث هدر رفتن 124 میلیارد دلار در سال میشود. یکی از مهمترین عوامل ترافیک کمبود زیرساختهای شهری است. خیابانهایی که استفاده میکنیم اصلاً برای تحمل این میزان از ترافیک ساخته نشدند. اما با VTOL این مشکل حل میشود. گسترش استفاده از آنها باعث میشود تا نیاز به جادهها، خطوط راهآهن، پلها و تونلها کم شود. علاوه بر اینکه این مسئله برای محیط زیست خوشایند است، باعث میشود تا از هدر رفتن میلیاردها دلار در زیرساختهای شهری صرفهجویی شود.
از طرف دیگر، رها شدن از زیرساخت به معنای صرفهجویی در زمان است. قطارها، اتوبوسها و خودروها فقط میتوانند از نقطه A به نقطه B بروند، آن هم از راههای محدود و گاهی ناکارآمد. خیابانها و جادهها همیشه در معرض وقفههای مختلف مانند تصادفات یا تعمیرات هستند. اما پرواز به معنای حرکت در یک مسیر مستقیم است که باعث میشود کوتاهترین مسیر ممکن به مقصد انتخاب شود. علاوه بر آن، امکان برخاستن و فرود عمودی دستاورد بزرگ و مهمی است که نیاز به فرودگاه و باند پرواز را از بین میبرد. کافی است از کنار خانه بلند شود و کنار محل کار فرود بیاید. پس زیرساخت کمتری نیاز است و زمان بیشتری صرفهجویی میشود. اوبر توضیح میدهد که اگر VTOL به تولید انبوه برسد، میتواند مقرون بهصرفهتر از خرید و نگهداری خودرو باشد.
راه پیشرو
خودروهای پرنده هنوز راه زیادی در پیش دارند. اوبر در مقالهای که منتشر کرده بهخوبی چالشهای مهمی که در سر راه تبدیل شدن این رؤیا به واقعیت قرار دارد را توضیح داده است. اول از همه اینکه خودروهای پرنده حتی اگر به خلبان احتیاج نداشته باشند، باید از مقررات FAA پیروی کنند که زمان زیادی میبرد. علاوه بر این، همچنان نگرانیهایی از بابت هزینهها و ایمنی این روش وجود دارد و فناوری باتری هنوز به جایگاهی که باید نرسیده است. اوبر توضیح میدهد طی ۱۰ سال آینده چه برنامههایی برای برطرف کردن این نگرانیها و گسترش استفاده از VTOL دارد.
اما پیتر تیل از Zero to One این ایده جنجالی را مطرح میکند که ما دیگر در یک دنیای نوآورانه زندگی نمیکنیم. وی میگوید: «در حالی که انقلاب صنعتی فناوریهای عظیم مانند الکتریسیته، لوازم خانگی، آسمانخراشها، خودروها، هواپیماها و... را با خود به دنبال داشت، فناوری که این روزها از آن صحبت میشود تنها به IT و ارتباطات محدود میشود. اسمارتفونهایی که در دست داریم باعث شده تا متوجه نشویم شیوه زندگی ما نسبت به سالهای 1950 میلادی هیچ تغییری نکرده که جای تعجب بسیار دارد.»
بر خلاف نقطه نظر تیل، پروژههای اخیر مانند خودروی بدون راننده، هایپرلوپ و موشکهای قابل استفاده ثابت میکند که دستکم نوآوری در زمینه حمل و نقل همچنان زنده و پویا است. حالا با معرفی خودروهای پرنده اشتراکی شکل سفرهای ما در آسمان مشابه همان چیزی میشود که روی زمین رخ میدهد. درنهایت، این نوآوری به معنای تحریکپذیری بهتر، سریعتر، ارزانتر و ایمنتر برای همه است، در حالی که کاملاً دوستدار محیط زیست است.
شاید خودروهای پرنده هنوز راه زیادی برای رسیدن به هدف در پیش داشته باشند، اما اصلاً مهم نیست. راهی که میرویم، به جاده و خیابان نیاز ندارد
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟