1. بیش از آن که حرف بزنند، گوش میدهند
کلاوس نول اعتقاد دارد که تفاوت زیادی است بین یک مدیر بزرگ و یک رئیس. هر دوی این مفاهیم بر اساس اقتدار بنا شدهاند. اما رئیس اطاعت کورکورانه میخواهد و یک مدیر بزرگ اقتدار خود را بر اساس تفاهم و اعتماد کسب میکند. گوش دادن و توجه به جزئیات از ویژگیهای اساسی مدیران بزرگ است که در عین حال نشانهای از خرد آنها است. آنها با بذل توجه بیشتر به امور، منطق و قاطعیت بیشتری نشان میدهند تا این که به صورت تکانشگری به وقایع واکنش نشان دهند.
2. شجاعت خطر کردن را دارند
رابرت استیونسن می گوید که ترسهایت را برای خودت نگهدار و شجاعتت را برای دیگران. مدیران بزرگ از غور در وادیهای جدید و خطر کردن هراسی به خود راه نمیدهند. آنها هم ممکن است دچار ترس شوند، اما معمولا آن را نشان نمیدهند. آنها میدانند که این قدرت خطرپذیری آنهاست که میتواند عامل مهمی در دستیابی به اهداف و رسیدن به موفقیت باشد.
3. شخصیت برجسته دارند
مدیران بزرگ این توانایی را دارند که انسانها را حول یک هدف و مقصود مشترک گرد آورند و با شخصیت خود به آنها الهام و اعتماد ببخشند. در پایان، آنچه بر جای میماند، راهبردها و تکنیکهای بهکاررفته از جانب آنها نیست، بلکه شخصیتی است که از خود در فرآیند کارها نشان دادهاند. چنین ویژگیای نه تنها در دل پیروان آنها بلکه حتی در دل افرادی که با آنها همعقیده نیستند نیز مینشیند. شخصیت، هسته اصلی مدیران بزرگ است.
4. به اهداف خود متعهد هستند
حکمت به معنای دانش است به اضافه شجاعت. نه تنها باید بدانید که چگونه و چه زمانی کارها را انجام بدهید بلکه باید شجاعت پیروی از حقیقت را هم داشته باشید. مدیران بزرگ خود را در برج عاج خویش محصور نمی کنند. همیشه خود را نسبت به اهداف شرکت یا سازمان خود متعهد میدانند و توجه و انرژی خود را به چیزی متمرکز میکنند که به آن باور دارند. حتی اگر آنها ثمره باور خود را نبینند، اما در روند اجرای کارها همیشه از راه درست میروند و تا تحقق اهدافشان آنها را دنبال میکنند.
5. نمیخواهند متوسط باشند
اغلب مدیران بزرگ سطح متوسط کار را بالا میبرند. مدیران خوب سطح را برای خود بالا میبرند و مدیران بزرگ سطح را برای دیگران. قانون طلایی مدیریت کلان کسبوکار، عالی بودن است. حدوسطی برای آنها وجود ندارد. آنها همیشه در تلاشند تا کارها به بهترین صورت انجام شود. آنها میخواهند عالی باشند و دیگران را نیز به این سمت هدایت کنند.
6. همیشه میآموزند
پیش از آنکه شما یک مدیر بزرگ شوید، موفقیت در گرو رشد خودتان است. اما وقتی به این درجه رسیدید، موفقیت، در کمک به رشد دیگران است. آموختن برای آنها چیزی فراتر از آموزش رسمی است. مدیران بزرگ میدانند که آموختن پایانی ندارد و نیز میدانند که دانستن از راه تجربه خود و تجربه دیگران آنها را آگاهتر و داناتر میکند. آنها خودشان را وقف خواندن میکنند و اگر مجبور شوند از روشهای غیرمتعارفی این کار را انجام میدهند. هدف این است که به خِرد دست یابند و ذهن کنجکاو خود را راضی کنند.
7. به جای تعلل، عمل میکنند
به جای آن که به کسی بگویید که اشتباه میکند، راه درست را نشانش بدهید. اما سعی نکنید او را متقاعد کنید. انسانها به چیزهایی اعتقاد دارند که میتوانند ببینند؛ پس اجازه بدهید که راه درست را ببیند. مدیران بزرگ خیالپرداز نیستند. آن اهل عمل هستند. در واقع عمل آنها دیگران را برای انجام کارها تشویق میکند و راه درست را به آنها نشان می دهد.
یک برداشت
مورد پنجم، از جمله مواردی است که شاید به توضیح بیشتری نیاز دارد. از عباراتی مانند عالی بودن، بهترین کار را انجام دادن و دیگران را به سمت عالیترین کارها سوق دادن، بوی کمالپرستی (Perfectionism) میآید. کمالپرستی یک ویژگی شخصیتی است که باعث میشود شخص از یک سو استاندارهای بسیار بالایی برای خود درنظر بگیرد و از سوی دیگر چه خود و چه دیگران را که مطابق این استانداردها عمل نکنند سخت به باد انتقاد میگیرد. شخص کمالپرست در عین حال نگران است که دیگران درباره او چگونه ارزیابی میکنند. ریشههای کمالپرستی در اضطراب نهفته است و چون دنیایی که شخص کمالپرست برای خود ساخته است معمولا دستنیافتنی است، در نهایت به نوعی افسردگی نیز دچار میشوند. کمالپرستی از ویژگیهای اصلی شخصیتهای وسواسی به حساب میآید.
اما چرا در اینجا از صفاتی مانند عالی و بهترین استفاده شده است و چرا مدیران بزرگ از متوسط بودن پرهیز میکنند.
به گمان من، از چنین ویژگیهایی برای توصیف عموم مردم و یا کارکنان عادی سازمان ها استفاده نشده است. در واقع رهبران سازمانها، همیشه اهداف عالی و نهایی سازمان را نشان میدهند. آن ها سعی دارند تا با نشان دادن «عالی»، راه را برای «خوب» باز کنند. همانطور که در متن نیز ذکر شد، آن ها حدمرز متوسط را به سمت بالا می کشانند و این کار را با نشان دادن بهترین کارها و راهها نشان میدهند. بنابر این برداشت من از مورد پنجم، این نیست که آن ها کمالپرست هستند؛ بلکه آن ها، با نشان دادن اهداف عالی، برای پیروان خود در رفتن به سمت این اهداف، نقشی الهامبخش و انگیزهدهنده بازی میکنند. آنها کمالگرا هستند و نه کمالپرست. یعنی برای خود و سازمانشان آرمانهایی تعریف میکنند و به سمت این آرمان ها در حرکتند. آنها این آرمانها را به پیروان خود نیز یادآوری میکنند.
====================
از همین نویسنده:
- ۲۰ نکته مهم که نباید در یک رزومۀ تأثیرگذار باشد
- اگر موفقیت میخواهید، این ۲۵ ویژگی را از خود دور کنید
- اگر میخواهید قبل از ۳۰ سالگی مدیرعامل شوید، این ۳ نکته را به خاطر بسپارید
- ۸ اتفاق خوبی که پس از ترک شبکههای اجتماعی برای شما میافتد
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟