اما این اصلا چیز عجیبی نیست. بیشتر افراد از شغلشان ناراضی هستند. در واقع طبق آماری که ارائه شده حدود ۷۰ درصد آمریکاییها از کاری که برای امرار معاش خود انجام میدهند راضی نیستند. حالا بیاید از یک منظر دیگر به این قضیه نگاه کنیم. دراین کشور تقریبا 120 میلیون نفر بهطور تماموقت کار میکنند اما از این تعداد 84 میلیون نفر علاقهای به شغلشان ندارند.
آیا شما هم از همین دسته هستید؟
ممکن است الان خود صاحب کار، شرکت و کارخانه باشید اما زمانیکه از دانشگاه فارغالتحصیل شدید اصلا به این قضیه فکر نمیکردید؛ بلکه فقط میخواستید یک کار ثابت با درآمد خوب داشته باشید. دنبال استفاده از مزایا و زمان کافی برای مرخصی بودید. اما وقتی چند سال میگذرد با خود فکر میکنید که من برای کار دائم 9 صبح تا 5 بعد از ظهر ساخته نشدهام. در این لحظه به این فکر میکنید که برای خود کسب و کاری راه بیاندازید؛ اما احتمالا عذر و بهانههای زیادی میآورید و نهایتا از این کار منصرف میشوید. ولی بههر حال باید از یکجا شروع کرده و بر ترس خود غلبه کنید.
در زیر ۶ ترس بزرگ که بر سر راه نویسنده این مقاله بوده برای شما آورده شده تا با خواندن آن؛ شاید شما بتوانید بر ترسهایی اینچنین چیره شوید و آینده کاری درخشانی برای خود رقم بزنید.
۱ - شکست
تصور کنید هرچه در چنته دارید از قبیل امید، آرزو و امکانات مالی را صرف راهاندازی کار کنید؛ اما دست آخر تمام آنها دود شود و از بین برود. به عقیده روانشناسان ترس از شکست حتی بالاتر از ترس از جدایی و یا از دست دادن استقلال فردی است.
اما چگونه میتوان بر این ترس غلبه کرد: «شاید بتوان موفقیت را دوباره تعریف کرد.» شما به جایی میرسید که یک کار خوب با درآمد نسبتا عالی هم نمیتواند شما را راضی کند. شاید معنای جدید موفقیت رفتن به دنبال آرزوها و دستیابی به اهدافتان باشد. در این زمان به خود میگویید اگر همچنان اینجا بمانم چیزی جز شکست عایدم نمیشود.
۲ - بیکفایتی
شاید مدام به خود بگویید که اگر اطرافیان بفهمند من چه کاری را دوست دارم دیگر کسی مرا جدی نمیگیرد. صدایی در مغزم میگفت همینجایی که هستی خوب است و به دنبال تغییر نباش.
اما بعد به بقیه دوستانتان نگاه میکنید و میبینید که بعضی از آنها بهطور ذاتی بهخود اطمینان دارند. گویی آنها به دنیا آمدهاند تا موفق شوند. اما هیچچیزی فراتر از حقیقت نیست. همه افراد در خود احساس بیکفایتی؛ ناامنی و بیارزشی میکنند. اما نحوه برخورد ما با این نوع احساسات است که مشخص میکند از نظر حرفهای تا چه اندازه میتوانیم پیشرفت کنیم. حالا که میدانید همه با اینگونه مشکلات دست و پنجه نرم میکنند راحتتر میتوانید بر ترس خود فائق آیید.
۳ - احساس حقارت
گاهی ترس از طرد شدن؛ عدم پذیرش یا حتی ترس از مسخره شدن توسط دیگران از ترس شکست هم فراتر میرود. به ۱۰۲ دلیل انسانها همیشه نگران هستند که مبادا مورد نمسخر دیگران قرار گیرند. ما معمولا نگران طرز فکر دیگران نسبت بهخود هستیم و بههمین دلیل اجازه میدهیم که حس خجالت ما را محدود کند.
ممکن است حتی شروع یک کسب و کار هم برای ما انسانها با خجالت و شرمساری همراه باشد. شاید هیچوقت متوجه نشویم که دوستان و اطرافیان نزدیکمان در مورد ما چه فکری میکنند. نگرانی از اینکه توسط دیگران جدی گرفته نشویم و باعث خنده آنها شویم از ما دور نمیشود. اما در حقیقت اینطور نیست. اکثر اوقات آنها باعث دلگرمی ما میشوند؛ از ما حمایت میکنند بهگونهای که باعث تعجب و حیرت ما میشوند.
۴ - بیپولی
شاید این ترس بزرگتر از سایر ترسها باشد. وقتی از توان مالی بالایی برخوردار نباشیم همیشه به تنها چیزی که فکر میکنیم پیدا کردن یک کار با حقوق مناسب است. وقتی پیدا کردن یک کار خوب؛ سخت و دشوار است چرا باید داوطلبانه اجازه دهیم که این فرصت بهراحتی از بین برود؟
اما اگر خوب در خود کند وکاو کنیم متوجه میشویم که طرز فکر بسیار ناب و کمیابی داریم. شاید تصور ذهنی ما این باشد که وقتی چند موفقیت بهدست میآوریم باید به همان بسنده کنیم درغیر اینصورت همه چیزمان را از دست میدهیم. اما این طرز فکر جز اینکه مانع پیشرفت و رسیدن به موفقیت شود هیچ کار دیگری انجام نمیدهد. برای رسیدن به موفقیت باید خود را از این نوع طرز فکر رها کرد و خود را آماده پذیرش موفقیت کرد.
۵ - جدایی و انفصال
نگرانیِ از دست دادن سرمایه تنها گوشهای از یک ترس بزرگتر است: ترس از اینکه هرچه که داریم ممکن است از دست برود حتی دوستان نزدیک. شاید فکر کنید بدون یک کار ثابت و حقوق مناسب یک بازنده تمام عیار هستید و دیگر چیزی برای ارائه ندارید. به این ترس؛ اضطراب جدایی از نوع کلاسیک میگویند. بدبین بودن، فرد را به این نقطه میرساند. اما حقیقت این است که اگر موفق هم نباشید اطرافیانتان ناپدید نمیشوند و اگر هم چنین اتفاقی بیافتد یعنی اینکه آنها دوستان واقعی نبودهاند.
۶ - موفقیت
شاید باور نکنید اما ترس رسیدن به موفقیت کاملا واقعی است و وجود دارد. همین ترس است که انسان را از رسیدن به شکوفایی و استقلال حقیقی باز میدارد. در واقع این ترس؛ ترس از برجسته بودن است که در نهایت باعث رسیدن به حس بیکفایتی میشود. خیلی از افراد از تغییر میترسند. اما زندگی و کسب و کار بهمعنای پذیرفتن تغییر است. اگر نگران از شکست و موفقیت در حرفهتان هستید، از خود بپرسید اگر تلاش نکنم چه حسی خواهم داشت؟ اما اگر تشنه موفقیت هستید باید برای آن تلاش کنید.
اجازه ندهید ناامیدی به موسیقی متن زندگی شما تبدیل شود. اسطوره بسکتبال دنیا، مایکل جوردن، میگوید: میتوانم شکست را بپذیرم؛ هرکسی ممکن است در کاری شکست بخورد؛ اما بههیچعنوان نمیتوانم تلاش نکردن دوباره را هضم کنم.
اشتباه نکنید؛ اگر کسب و کار خود را شروع کنید، زندگیتان تغییر میکند. اما اینکه چطور تغییر کند، بستگی به شما دارد. اگر فکر میکنید قدرت اینکار را دارید، پس باید تلاش کنید. فراموش نکنید: «در پایان روز این شما هستید که جلوی پیشرفت خود را میگیرید نه فرد دیگری.»
شاید به این مطالب هم علاقمند باشید:
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟