سپیدهدم که از خواب بیدار میشویم، اگر انسان زکاوتمندی باشیم به سراغ گوشی هوشمند خود نمیرویم و سعی میکنیم برای چند ساعت به دور از فناوری زندگی کنیم. زمانی که به محل کار خود میرسیم و همکاران را ملاقات میکنیم، بر حسب عادت از آنها سوال میکنیم تازه چه خبر؟ و همکاران در پاسخ به اتفاقاتی که به چشم مشاهده نکرده، ولی در شبکههای اجتماعی و برنامههای پیامرسان مطالبی در ارتباط با آنها خواندهاند داستانهایی برای ما تعریف میکنند که عمدتا با این واژه آغاز میشود، دیروز در تلگرام (شما به هر شبکه اجتماعی این واژه را تعمیم دهید) آمده بود: در آن سوی کره خاکی برخی از مردم به علت گرمای زیاد جان دادند. با حیرت نگاه کرده و می گوییم چقدر عجیب! چگونه خبردار شدی و پاسخ تلگرام، فیسبوک، واتسآپ و... خواهد بود. دیگر کسی سخنی نمیگوید و سکوتی معنادار بر فضا حاکم میشود. ساکت میشویم زیرا هیچکس به درستی منبع خبر را نمیشناسد. کسی سوال نمیکند این اتفاق دقیقا در چه مکانی و چه زمانی رخ داده، زیرا راوی علاقهای نداشته تا خبر را بهطور کامل مطالعه کند و برای کسی هم اصالت خبر مهم نیست. روزانه دهها یا بلکه صدها خبر این چنینی را شنیده یا میخوانیم. تنوع و حجم این مدل اخبار به اندازهای زیاد است که اگر موضوعی برای ما مهم باشد، بازهم وقتش را نداریم تا درست یا اشتباه بودن خبر را بررسی کنیم. مولانا شعر زیبایی در مثنوی معنوی دارد: « جان نباشد جز خبر در آزمون / هر که را افزون خبر جانش فزون».
واژه خبر به معنای آگاهی و اطلاع است و اگر شخصی خبری دارد از موضوعی اطلاع دارد که ما نمیدانیم و زمانیکه خبری میدهد سعی در آگاهی ما دارد. متاسفانه این روزها هجمه اخبار متنوع و اغلب بد به اندازهای زیاد است که دیگر کسی به اصل آگاهی اهمیت نمیدهد. برخی موارد این آگاهی ناخواسته آنچنان به ما حملهور میشود که گویی آچمز شدهایم و کاری نمیتوانیم انجام دهیم. در طول روز بارها و بارها خبری از زندگی مردمی میشنویم که دقیقا مشخص نیست، این خبر قصد دارد در مورد چه موضوعی ما را آگاه کند. اخبار این روزها به جای آنکه ما را آگاه کنند، بیشتر آزرده خاطر میکنند. در دنیای پر مشغله امروز اخبار فقط روی زندگی ما اثرگذار هستند و دیگر اصل کذب یا جعلی بودن ملاک عمل نیست. هرچند اخبار جعلی و شایعات زودتر از اخبار اصلی منتشر شده و تاثیر بدی روی زندگی انسانها دارند. شبکههای اجتماعی باعث شدهاند یک خبر جعلی در یک چشم برهم زدن به دست صدها هزار انسان در سراسر جهان برسد، اما برعکس این داستان صادق نیست. شما برای جعلی بودن یک خبر مجبور هستید شواهد و ادله بیشماری را جمعآوری کنید تا جعلی بودن یک خبر را ثابت کنید، اما دیگر کار از کار گذشته و خبر جعلی اثر منفی خود را گذاشته است. بیتکوین یک داستان داغ این روزهای زندگی ما است. در هر محفل فناورمحوری که قدم میگذارید خبر از خوبیهای این فناوری است و گویی ما گنجینه ارزشمندی در اختیار داریم که باید همین امروز به فکر نقد کردن آن باشیم. در همین رابطه موضوع جالبی به ذهنم خطور کرد. به نظر میرسد، فناوری بیتکوین یک ریشه تاریخی دارد که شاید کمتر انسانی به آن فکر کرده باشد. به روزگاری باز گردید که همگان در سودای ثروتمند شدن راهی بیانها و کوههای خطرناکی شدند تا یک معدن طلا پیدا کرده و سعادتمند شوند. چه تعداد انسان به دنبال سراب رفتند، جان خود را از دست دادند و چیزی جز شنهای صحرا عایدشان نشد. بی مناسب نیست به فیلم مشهور و ارزشمند گنجهای سیرا مادره با نقشآفرینی هامفری بوگارت اشاره کنیم که دو دوست/شریک در انتها جان خود را برای ماهیتی به فنا دادند که قرار بود به آنها آسایش و رفاه دهد.
در یکی از سکانسهای برتر این فیلم هامفری بوگارت میگوید: «قسم میخورم اگر به رگهای از طلا دست پیدا کردم، به همان اندازهای که از اول برای خود تعیین کردهام قناعت میکنم و بیشتر نخواهم برداشت.» اما در ادامه مشاهده میکنیم که حرص و طمع بر او چیره میشود تا همه طلاها را مال خود کند و در انتها سرنوشت شومی را برای خود رقم میزند. اما در طول آن سالها برنده واقعی داستان چه کسی بود؟ پاسخ مقابل دید همگان قرار داشت، اما کمتر انسانی به آن توجه میکرد. بیلها و صافیهایی که برای الک کردن شنها استفاده میشدند را چه کسی ساخته بود؟ چه کسی آنها را فروخته بود؟ آیا این دو گروه سود بیشتری بردند یا افرادی که بیلها و صافیهای مختلف را خریداری کردند؟
بیتکوین امروزی نیز یک چنین وضعیت دارد. ما تحت تاثیر اخباری که برخی از آنها صحت ندارند سعی میکنیم در خانه و محل کار خود بار کاری پردازنده مرکزی و گرافیکی را به اندازهای افزایش دهیم که گویی هر لحظه ممکن است دستگاه منفجر شود، به این امید که بیتکوین استخراج کرده یا خوششناس باشیم و مالک 51 درصد یک معدن بیتکوین شده و زندگی خود را بولد کنیم. محدود کردن دسترسی مردم به اخبار یا فناوریها به جای آنکه درمانکننده درد باشد، بیشتر آتش این معرکه را میافزایند. بهترین راه برای مقابله با این مشکل، ترویج فرهنگ پرسشگری است. کارشناسان اجتماعی بر این باور هستند که باید به مردم آموزش داد تا پیگر صحت اخبار باشند تا هر خبر درست یا اشتباهی را باور نکنند. راستیآزمایی بهترین ابزار مقابله با اخبار نه چندان واقعی است. مردم باید بدانند که صرف هزینههای هنگفت برای خرید دستگاههای استخراج بیتکوین، مادربوردهای مخصوص اینکار و کارتهای گرافیکی فوقالعاده گرانقیمت اصول بهکارگیری خاص خود را دارند. یک چنین تجهیزاتی هزینه برق شما را به شکل فزاینده و فراتر از تصاعدی افزایش میدهد. آیا بهتر نیست به جای آنکه در اقیانوس فناوری (بیابانهای عصر قدیم) در جستوجوی یک معدن گنج باشیم، تمام وقت و توان خود را صرف یادگیری مهارتی کنیم که هم برای خود و هم برای جامعه ما ارزشمند خواهد بود و بهمراتب سود بیشتری عاید ما خواهد کرد؟
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟