احساسات و نحوه کنترل آن‌ها
تو همانی که می‌اندیشی
یک سال دیگر با همه خوبی‌ها و بدی‌های آن سپری شد و همچون سال‌های گذشته خود را برای آغاز سال جدیدی آماده می‌کنیم که فراز و فرودهای زیادی خواهد داشت. با این‌حال، نکته جالب‌توجهی که بد نیست در ابتدای سال جدید به آن دقت کنیم، مبحث احساسات و نحوه کنترل آن‌ها است. یکی از قابل‌تامل‌ترین جملاتی که همه ما در دوران مدرسه یا دانشگاه و به‌ویژه در کلاس‌های ادبیات آن‌را از اساتید شنیده‌ایم، این جمله معروف است: تو همانی که می‌اندیشی. معنای واقعی این جمله چیست؟

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی                                که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

روان‌شناسان بر این باور هستند که پردازش احساسات در مغز یک رخداد ناخودآگاه است و مبتنی بر مجموعه عملیات پردازشی پیچیده‌ای است که بخشی از آن‌ها مبتنی بر هوش هیجانی است. هم‌اکنون چه احساسی دارید، چگونه احساسات ما بر یک‌دیگر و اقداماتی که در این لحظه انجام می‌دهیم تأثیر می‌گذارد؟ تمامی این پرسش‌ها بر مبنای عملکرد سیستم لیمبیک یا مغز عاطفی ایجاد می‌شوند.

هنگامی‌که یک ورودی حسی وارد مغز ما می‌شود، ابتدا در تالاموس پردازش می‌شود که اطلاعات را برای الگوهای آشنا که ممکن است در گذشته برای ما مهم بوده باشند، اسکن می‌کند. این الگوها در ادامه به هیپوکامپ فرستاده می‌شوند که قبل از تصمیم نهایی آمیگدال در مورد این‌که آیا باید وارد یک واکنش جدال یا گریز شویم پردازش و غربال‌گری می‌شود تا مشخص شود داده‌های ورودی که دریافت کرده‌ایم یک کنش تهدیدآمیز بوده یا خیر. اگر معلوم شد که هیچ علتی برای ترس وجود ندارد، اطلاعات به نئوکورتکس منتقل می‌شود تا در یک فرآیند عقلانی تجزیه‌وتحلیل شوند.

مطلب پیشنهادی

آشنایی با ده‌ مهارت مهم نرم
مهارت‌های نرم در سه سال بسیار سخت

مدارهای عاطفی در مغز همچنین تعادل دو هورمون حیاتی در سراسر بدن یعنی کورتیزول و DHEA را تنظیم می‌کنند. کورتیزول نقش‌های مثبت بسیاری در عملکردهای بدن ایفا می‌کند. با این‌حال، اغلب به‌عنوان «هورمون استرس» شناخته می‌شود، زیرا موقعیت‌های استرس‌زا باعث ترشح بیش‌ازحد آن می‌شوند که می‌تواند اثرات بسیار منفی‌ای بر بسیاری از جنبه‌های سلامتی ما داشته باشد. از سوی دیگر، DHEA گاهی‌اوقات به‌عنوان «هورمون ضد پیری» شناخته می‌شود، زیرا با اثرات منفی کورتیزول که بدن را فرسوده می‌کند و باعث پیری آن می‌شود، مقابله می‌کند.

با این‌حال، مغز در کنترل هوش هیجانی ما تنها نیست. در واقع، تحقیقات اخیر مؤسسه HeartMath نشان می‌دهد که قلب یک بازیگر اصلی در فرآیند درک و پاسخ به دنیای ما است. قلب ما با تولید هورمون‌های تقویت‌کننده خلق‌وخو از طریق فعل‌وانفعالات شیمیایی با بقیه بدن ارتباط برقرار می‌کند. قابل‌توجه‌تر این‌که، سیگنال الکترومغناطیسی که به مغز و سایر سلول‌ها می‌فرستد قوی‌ترین سیگنال در کل بدن است! به‌طوری که یک میدان الکترومغناطیسی قدرتمند تولید می‌کند که می‌تواند چندین متر دورتر از بدن در همه جهات تشخیص داده شود. قلب همچنین از طریق امواج پرفشاری که از طریق سیستم عروقی هدایت می‌شود با سایر اندام‌های بدن ارتباط مکانیکی برقرار می‌کند. 

تحقیقات آنتونیو داماسیو در سال 2003 میلادی مشخص کرد که انسان‌ها نمی‌توانند بدون پردازش اطلاعات عاطفی که شامل احساس ما در مورد موقعیت‌های مختلف است، هیچ تصمیم شناختی بگیرند. تحقیقات انجام‌شده نشان می‌دهند که هوش هیجانی در واقع ترکیبی از عملکردهای قلب و مغز است که فکر و احساس را در بافت شگفت‌انگیز تجربه انسانی با هم ترکیب می‌کند.

راجر فیشر (Roger Fisher) و ویلیام اوری (William Ury) در کتاب «دستیابی به بله» (Getting To YES) می‌نویسند: «هوش هیجانی نقش مهمی در حل تعارضات دارد و به افراد کمک می‌کند از واژه «نه» به «بله» حرکت کنند.» عاملی که این فرآیند را دشوار می‌کند این است که ما تمایل داریم با موقعیت‌های خود همذات‌پنداری کنیم، بنابراین برای این‌که بتوانیم شرایط را تغییر دهیم باید تغییری در هویت خود ایجاد کنیم. 

عواطف نقش مهمی در خودشناسی ایفا می‌کنند و کمک می‌کنند تا به نقطه‌ای برسیم که متوجه شویم چه جایگاهی در جهان هستی داریم. تنها در این صورت است که می‌توانیم خود را از دیگران  متمایز ‌کنیم. سیستم لیمبیک علاوه بر این‌که فرآیند جدال یا گریز را کنترل می‌کند، نقش مهمی در سیستم ایمنی بدن ما دارد. وظیفه حیاتی سیستم ایمنی این است که بتواند تشخیص دهد چه چیزی جزئی از ماهیت ما است و چه چیزی خارجی است. فرآیند درک این‌که ما چه کسی هستیم در بیوشیمی ما ریشه دارد. سلول‌های ما گیرنده‌های خاص خود را دارند که توسط سلول‌های ایمنی خوانده می‌شوند تا مشخص شود که آیا آن‌ها بخشی از خود ما هستند یا تهدیدی برای سلامت، عدم انسجام فکری و یکپارچگی سیستم بدنی ما.

احساس من از «من بودن» ناشی از شناخت الگوهای حسی آشنا در محیط و تجربه همان پاسخ‌های احساسی است که ابتدا در سراسر بدن/ذهن من ایجاد شده و در حافظه من ثبت شده است. پس از ذخیره‌سازی خاطرات کافی، این حس آشنایی دست‌خوش دگرگونی عمیقی می‌شود. میلیاردها بیت داده متبلور شده و ظهور خود را آغاز می‌کنند. تشخیص این موضوع که این «من» هستم که این تجربه را دارم، «من» که گرسنه است و می‌خواهد غذا بخورد. «من» که احساس امنیت، یا تهدید، یا کنجکاوی می‌کند. «من» که قدرتمند است و می‌تواند اتفاقاتی را در جهان رقم بزند!

با گذشت زمان، موضوعات پیچیده‌ای از طریق همین فرآیند به‌وجود می‌آیند. «من» متوجه می‌شوم و می‌دانم چه چیزهایی را دوست دارم و چه چیزهایی را دوست ندارم و بسته به سطح اعتمادم، می‌توانم آن‌را با افراد دیگر به‌اشتراک بگذارم. 

توانایی من در بازسازی، به‌روز کردن و شناخت خود، برای حل مشکلات و چالش‌ها و در نتیجه توانایی من برای انتقال خود و دیگران از «نه» به «بله»، بستگی به این موضوع دارد که چگونه آگاهانه یا ناخودآگاه احساساتم را پردازش کنم. اگر ناخودآگاه در توالی خودکار شرطی‌سازی محرک-پاسخ قرار بگیریم، با این جمله کلیشه‌ای آشنا روبرو می‌شویم که قربانی این جهان هستیم. اگر از طریق فرآیندهای خودانعکاسی توانسته باشیم مدت زمان بین محرک و پاسخ را طولانی‌تر کنیم، به عبارت دیگر، خود را نسبت به فرآیندهایی که رفتار ما را تعیین می‌کنند آگاه‌تر کنیم، انعطاف‌پذیرتر و بردبارتر خواهیم بود. به‌طوری که می‌توانیم تصمیمات بهتر و راه‌حل‌های خلاقانه‌تری برای مشکلاتی که در زندگی روزمره با آن‌ها روبرو  هستیم اتخاذ کنیم. شاید واقعی‌ترین معیار سنجش ما، هوش هیجانی ما باشد.

ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را می‌توانید از کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور و نیز از دکه‌های روزنامه‌فروشی تهیه نمائید.

ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه     
ثبت اشتراک نسخه آنلاین

 

کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکه‌ها

  • برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network  اینجا  کلیک کنید.

کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون

  • اگر قصد یادگیری برنامه‌نویسی را دارید ولی هیچ پیش‌زمینه‌ای ندارید اینجا کلیک کنید.
برچسب: 

ایسوس

نظر شما چیست؟